سفرنامه ژاپن
سفرنامه نویسی و ثبت خاطرات سفر و انتشار آن میتواند کمکی باشد برای کسانی که قصد سفر به آن مقصد را دارند. شما با مطالعه تجربه زیسته مسافرانی که قبلا به این مقصد سفر کردهاند فرصت کسب تجربه قبل از سفر را دارید. ممنون از همسفر خوب ما در تور ژاپن برای ارسال این سفرنامه.
- روز اول - 2 فروردین 1403
- روز دوم- توکیو 22 مارس 2024
- روز سوم- توکیو 23 مارس 2024
- روز چهارم- توکیو 24 مارس 2024- روز آزاد تور
- روز پنجم- در توکیو 25 مارس 2024- سفر به هاکونه-کوه فوجی
- روز ششم - سفر به کیوتو 26 مارس 2024 با قطار سریع السیر
- روز هفتم- کیوتو 27 مارس 2024
- روز هشتم - کیوتو 28 مارس 2024
- روز نهم - اوزاکا 29 مارس 2024
- روز دهم - اوزاکا 30 مارس 2024
- روز یازدهم - اوزاکا 31 مارس 2024
- روز دوازدهم - اوزاکا 1 آپریل 2024
سفرنامه ژاپن
2 الی 14 فروردین 1403
(21st Mar-2nd Apr 2024)
آژانس مسافرتی دالاهو
تور لیدر: آقای کریم شادفر
مقدمه:
آرزوی دیدن سرزمین خورشید به دوران نوجوانی من برمیگردد وقتی سریالهای " سالهای دور از خانه"، از سرزمینهای شمالی" و هانیکو و... پخش میشد. همینطور دیدن چندین فیلم قدیمی از کارگردان مشهور ژاپنی "کوروساوا" مثل هفت سامورایی و ریش قرمز که بارها از شبکه های تلویزیون ایران پخش شده بود که در آن زمان برای من خیلی جذاب نبود. بعدها دوباره این فیلمها بعلاوه فیلمهایی مثل آخرین سامورایی و سریال جدید شوگان را دیدم و علاقه من برای شناخت این سرزمین با تاریخ پیچیده بیشتر شد. حدود 10 سال پیش برای یک سخنرانی در دانشگاه کیوتو دعوت شدم تا حدودی مراحل کارهای ابتدایی را انجام دادم ولی به دلایلی تصمیم گرفتم ژاپن نروم!! بعد از سالها بالاخره امسال موفق شدم تمام نیرو، وقت و بودجهام را جمع کنم و از این کشور دیدن کنم و به یکی آرزوهای کودکیم برسم. سعی میکنم برداشتهای خودم و حقایقی که در خصوص این کشور هست لابه لای سفرنامهنویسی بگنجانم. این اولین سفرنامهایست که بعد از 24 سال مسافرت به کشورهای مختلف مینویسم. شاید فراموشی و بالا رفتن سن، وادارم کرده خاطراتم را مکتوب کنم که همانند سفرهای قبلی مشمول گذر زمان و فراموشی نشود.
روز اول - 2 فروردین 1403
همیشه اسفند ماه شلوغترین ماه سال برای ایرانیهاست. همه در حال دویدن و ناله از تمام نشدن کارهای آن سال و نگران رسیدن نوروز بدون اتمام کارها(کار که تمومی نداره!). بهرحال من هم از این امر مستثنی نبودم. بالاخره اول فروردین آمد؛ ساعت 6.30 صبح و این اتفاق میمون را با پدر و مادرم جشن گرفتم و اول صبحِ دوم فروردین با عجله به جمع کردن چمدان پرداختم. در واقع برنامه تغییر کرده بود تمام لباسهایی که قبلا جمع کرده بودم ظاهرا بدردبخور نبود و بایستی لباسهای زمستانی جایگزین میشد. چمدان را بیرون ریختم و دوباره با زور و لگد بستم! مقدمات این سفر از سه ماه قبل شروع شده بود وقتی تصمیم به خرج کردن دلارهایم گرفتم و از جونم کندمشون و بلیط قطر ایرلاین به توکیو و برگشت از اوزاکا را با قیمت 128 میلیون تومان خریدم و 2700 دلار دستی تقدیم خانم علی آبادی مسئول فروش سفرهای خارجی دالاهو کردم؛چه لحظه سختی بوداااا.
برای گرفتن ویزا لازم بود مدارکی شامل:
-گواهی اشتغال به کار مهمور به مُهر سازمان؛ داستان دو هفتهای برای گرفتن این مهر داشتم که دوست ندارم آن ر به یاد بیاورم.
-شناسنامه که باید ترجمه و مهر دادگستری می خورد
-تهیه تمکن مالی سه روز قبل از وقت سفارت
خوشبختانه نیازی به انگشت نگاری نبود بنابراین خود آژانس زحمت ویزاها را کشیدند. گویا دوستانی که در ادامه کره جنوبی می رفتند برای ویزای آنجا سختگیریهای بیشتری شده و نیاز به بلوکه کردن 400 میلیون تومان در حساب بانکی بود. ویزا در اواسط اسفند صادر و دریافت شد.
حالا بریم قسمت هیجان انگیز ماجرای ژاپن: سه روز قبل از سفر با من تماس گرفته شد که قطر ایرلاین به صورت خودجوش بلیط برگشت من و 9 نفر دیگر از مسافران را یک روز عقب انداخته است(31 مارس (12 فروردین) تغییر به 13 فروردین –اول اپریل) و همچنین حدود 20 ساعت فاصله دو پرواز است و باید در فرودگاه دوحه منتظر باشیم (Stayover). در آخرین روزهای اسفند فقط این مورد مانده بود تا سال 1402 را با آدرنالین بالا به پایان برسانم. یک روز بیشتر ماندن در اوزاکا برای من خوشایند بود چون دوست داشتم بیشتر در این شهر بمانم ولی 20 ساعت انتظار اصلا برایم راحت نبود. بنابراین سریع یک اتاق در هتل فرودگاه دوحه (Oryx hotel, 300 $!!!) از طریق وبسایت بوکینگ رزرو کردم. البته دالاهو در پی گرفتن هتل از طریق خود قطر ایرلاین بود ولی قولی هم نداد. خوب خداروشکر مشکل تا اینجا حل شد و نفسی راحت کشیدم. حالا بریم سراغ هم اتاقیم در این سفر. در هنگام خرید تور اعلام کرده بودم که مشترک با مسافر دیگر باشم؛ 1000 دلار هم 1000 دلاره. مسئول فروش دیماه به من اعلام کرد که خانمی هم اتاقی شماست و اسم ایشان را هم گفت که اصلا یادم نماند!!
چند هفته بعد قدسیه شهرکی یکی از تور لیدرها که سفر عالی به روسیه با ایشان داشتم و دوست کنونی من هست به من پیام داد که در سفر ژاپنم خانمی که هم اتاقی من است اسمشون مریم هست و در تور هند با او بوده و اجازه دارد اکانت مرا بدهد. بدین ترتیب چند چتی من و مریم رد و بدل و صفحه اینستاگرام هم را فالو کردیم. در رزرو هتل فرودگاه از مریم پرسیدم می خواهد هم اتاقی من شود و با جواب مثبت اتاق دونفره رزرو کردم؛ در ادامه دوباره به این قسمت از داستان فرودگاه دوحه می رسم. صبوری بفرمایید. برگردیم به روز اول سفر، ساعت 22:45 پرواز داشتیم. برای اولین بار برای فرودگاه امام اسنپ پلاس گرفتم؛ خدا روز بد نبینید! یک 206 قراضه جلوی پای من ساعت 19:30 ایستاد البته با رانندهای خوشرو! سفر را خوشحال خندان با این ماشین شروع کردم نزدیک حرم امام جناب راننده زدند کنار و کاپوت زدند بالا و کله داخل موتور شد. من با تعجب و ترس از دست دادن پرواز فقط جواب پیام های آقای شادفر (تور لیدر) را به شوخی پاسخ دادم که دارم به امام سلام می دهم می رسم خدمتتون...
گویا مشکل پیچیده نبود و ما به مسیر ادامه دادیم و حدود 8.30 رسیدم فرودگاه و با کمال تعجب دیدم هیچ کس در کانتر قطر ایرلاین نیست!! و سریع کارت پرواز را گرفتم (قابل ذکر است به طور انلاین 48 ساعت قبل پرواز صندلیم را مشخص کردم ولی یک ساعت قبل از گرفتن کارت متوجه شدم، قطر ایرلاین صندلیها را خودشان عوض میکنند و این عمر کار بیهودهای است. وارد گیت شدم و کسی را ندیدم. به آقای شادفر پیام دادم که در گیت هستم خلاصه برای اولین بار ایشان را آنجا دیدم و از 38 نفر مسافر دالاهو فقط 10 نفر بودیم؛ به قول آقای شادفر کارتون خوابها اینجا هستند بقیه CIP گرفتند! در واقع تا روز دوم توکیو همه مسافرها یک جا جمع نشدیم. برخی ها هم زودتر پرواز داشتند و یک مسیر دیگر را طی کرده بودند. وقتی در کنار گیت منتظر بودم و تور لیدر و مریم را هم هنوز ندیده بودم یک آقایی آمد جلو و سلام داد و به اسم من را صدا کرد! با تعجب دیدم جوانی با لبخند به من نگاه می کند یادم آمد در سفر سوباتان خرداد ماه 1402 میلاد هم سفر من بوده. خلاصه از دیدنِ هم خوشحال شدیم. میلاد پرسید کجا می ری؟ گفتم ژاپن. گفت آآآآآآ!!!! من هم می رم ژاپن. آنجا بود که فهیدیم همسفر هستیم. دنیا چقدر کوچکه نه؟دو ساعت و 15 دقیقه تا دوحه را با شام گیاهی (راویولی) با دو مسافر دیگر ایرانی که با تور به آفریقای جنوبی می رفتند طی کردم و معاشرت خوبی با آن دو جوان داشتم. بعلت کوتاه بودن فاصله دو پرواز فقط فرصت یک دستشویی و طی مسیر طولانی به گیت را داشتم. آنجا آقای شادفر و تعداد بیشتری از کارتون خوابها و مرفهین بی درد را ملاقات کردم. برای پرواز دوحه به توکیو که 9.30 ساعت بود از بخش ترانسفر فرودگاه درخواست کردم که صندلی من را حداقل به سر ردیف تغییر دهند و این کار انجام شد؛ ولی آخر هواپیما به قول دوستان روی بوفه!!! من و میلاد در دو ردیف مجزا نزدیک هم بودیم و بقیه از صحنه دید من خارج بودن. تقریبا بیشتر سفر خواب بودم که خداروشکر نعمتی است در سفر.
روز دوم- توکیو 22 مارس 2024
ساعت حدود 6 بعداظهر روز بعد؛ ژاپن 5.30 ساعت از ایران جلوتر است. به فرودگاه توکیو با نام ناریتا رسیدیم (ناریتا یک منطقه ای نزدیک توکیو است). از فرودگاه تا هتل (Price and sunshine hotel) حدود یک ساعتی در راه با اتوبوس بودیم. تور لیدر ژاپنی که به استقبال ما آمد مکس بود. مکس با یک عالمه خودکار و مداد و ماژیک رنگ به رنگ در کیف کمریش و با لبخند منتظر ما بود. البته مسئول آژانس یا کارگزار ژاپنی که دالاهو با آن قرارداد داشت هم به استقبال ما آمدند (آقای امامیه یک ایرانی که 30 سال ژاپن زندگی می کردند). اولین عکس به یادگار از فرودگاه ناریتا توکیو با برخی همسفرها و آقای شادفر گرفتیم البته مریم و میلاد هم هستند. در ادامه سفر عکسهای بیشتری ما سه نفر گرفتیم. انگار نه انگار ساعتهای طولانی تو پرواز آویزون صندلی با دهن باز خوابیدم. ذوق ژاپنه دیگه! بعد از رسیدن به هتل، اتاقها رو تحویل گرفتیم و من و مریم رفتیم اتاق تا استراحت کنیم. اتاقهای کوچکی داشت که برای من و مریم مهم نبود. ولی گویا مسافران دیگر خیلی راضی نبودند. اتاقمان طبقه 27ام هتل بود و منظره جالبی از شب توکیو داشت.
روز سوم- توکیو 23 مارس 2024
عجیب ترین چیزی که از روز اول و تا آخر سفر دیدم دستشوییهای اتوماتیک فرا تمیز و فرا مودب است! تازه موزیک هم می گذارد تا سر و صدا را کسی نشود. سیفون هم خود دستشویی زحمتش را میکشد. آدم از زندگی چی می خواهد دیگر!!!؟
در لابی هتل می توانستیم وارد یک مرکز خرید به نام city sunshine شویم که من روزهایی که توکیو بودم به جز 10 دقیقه قبل از عزیمت به کیوتو آنجا نرفتم. امروز یک تور کامل از صبح ساعت 9 الی 6 بعدازظهر در توکیو داشتیم. هوا به شدت سرد و سوز عجیبی داشت. شانس آوردم کاپشن پر و کلاه را باخودم آورده بودم. شروع تور روزانه با مستقر شدن در اتوبوس به همرا ه تورلیدر ایرانی و ژاپنی(مارک) و دریافت هدیه دالاهو به مسافرها بود؛ ترازو برای کشیدن چمدان؛ سپاس. ابتدا سری به کاخ امپراطور کنونی ژاپن که در آن زندگی می کنند زدیم (البته ورود به کاخ ممنوع بود فقط از بیرون دیدیم و از مجسمه سامورایی که آنجا بود دیدن کردیم.
کاخ امپراتوری ژاپن یا کُوکیو (به ژاپنی: 皇居 kōkyo) قصر و قلعهای است که در منطقهٔ چیودای توکیو پایتخت ژاپن واقع شدهاست. در حال حاضر این قلعه محل اقامت امپراتور ژاپن، امپراتور ناروهیتو و خانواده سلطنتی ژاپن است (منبع: ویکی پدیا)
پل نیجوباشی Nijubashi Bridge
این پل ورودی رسمی و اصلی کاخ امپراطوری توکیو است و فقط برای مناسبتهای مهم باز میشود. این پُل مشهورترین پل ژاپن است و عکاسهای زیادی از آن عکس گرفتهاند. درواقع دو پل مجزا در این جا قرار دارند یک پل دیگر پشت پل سنگی با دو کمان زیبایش قرار دارد. از روبه رو آنها کاملا یکی به نظر می رسند اما اگر زاویه دید خود را تغییر دهید متوجه هر دو پل خواهید شد.
مجسمه سامورایی Kusunoki Masashige Statue
برای این که بازدید کنندگان بهتر بتوانند گذر زمان را احساس کنند و به دوران فئودالها در زمان برپا بودن قلعه Edo بروند، مجسمه Kusunoki Masashige سامورایی جنگجوی قرن چهاردهم میلادی را نصب کردهاند. گفته می شود که او تاکتیکها و استراتژیهای درخشانی داشت و با وفاداری خود نقش بزرگی در جنگهای زمان خود ایفا کرد. در قرن هجدهم دولت Meiji یاد او را زنده کرد و مجسمه وی را در مرکز شهر توکیو قرار داد. (ویکی پدیا)
در ادامه به منطقه اودایبا رفتیم توضیحاتی از ویکی پدیا در زیر آوردهام. اُودایبا (به ژاپنی: お台場 Odaiba) شامل چندین جزیرهٔ مصنوعی است و در توکیو، پایتخت ژاپن واقع شدهاست. این جزایر مصنوعی در دههٔ ۱۸۵۰ و در اواخر دوره ادو به وجود آمده است. این جزایر مصنوعی به سه بخش مختلف توکیو متعلق هستند. بزرگترین آنها به نام زمین شمارهٔ ۱۳ که به آن دایبا نیز گفته میشود، توسط پل رینبو بریج به منطقهٔ میناتو متصل شدهاست.
مکانهای معروف در اودایبا
- مکانهای میناتویاودایبا
- ساختمان تلویزیون فوجی
- پارک ساحلی اودایبا
- پارک دایبا
- هتل گراند پاسفیک (Grand Pacific Le Daiba)
- هتل نیکو توکیو (Hotel Nikko Tokyo)
- مجسمه آزادی اودایبا
- مرکز خرید دسک توکیو بیچ(DECKS Tokyo Beach)
- مجتمع تفریحی توکیو جوی
- آکواریوم آکواسیتی اودایبا
- مکانهای کوتویاودایبا
- پالت تاون (palette town)
- موزه میرائیکان
- نمایشگاه بینالمللی توکیو
- حمام آبمعدنی اوادو-اونسن-منوگاتاری
- مکانهای شیناگاوایاودایبا
- موزه علوم دریایی
- پارک شیئوکازه
از اولین دروازههای خارجیِ معبد تا درهای معبد، یک خیابان بزرگ برای خرید قرار گرفته است. این خیابان پر از مغازههای سنتی و دکههای غذا است. «ناکامیسه» مکانی است که گردشگران میتوانند از غذاهای سنتی ژاپنی مانند «موچا» یا کیک برنجی امتحان کنند یا سوغاتیهای متنوع ژاپنی مانند بادبزن و «یوکاتا» یا همان کیمونوهای تابستانه را خریداری کنند. در ورودی معبد یک چراغ قرمز ژاپنی آویزان شده است و از دروازهای عبور میکنی و وارد یک بازاری شدیم که دو طرف آن مغازههای صنایع دستی و سوغاتی و خوردنیهای ژاپنی بود و بالای مغازههای شکوفههای گیلاس مصنوعی بود. شاید به خاطر فصل و جشن ساکورا.... در خیابان رسیدیم به معبد شاهد خانه های ژاگنی کوچولو و کوچههای آشتی کنان زیادی دیدم. ژاپنیهای زیادی با لباس کیمونو برای زیارت معبد بودایی و شینتو آمده بودند. خیابان در مسیر رسیدن به معبد محله ناکامیسه پر از مغازه بود و البته شلوغ.
قبل از ورود به معبد، حوضچهای بود برای شستن دست با ملاقه (نوعی وضو) و منقلی بود که عود در آن می سوزاندند و دود آن را به سمت خود می دادند برای متبرک شدن. معبد سن شو جی بخش بودایی بود. در ضلع شرقی معبد یکسری کشوهایی بود که در آنها برگه هایی برای نوعی فال گرفتن بود. بایستی چوبهای نازکی که در قوطیهایی بود، تکان می دادی و یکی را به صورت تصادفی در آورده و شماره روی آن را می خواندی و کشو همان شماره را باز و برگهای را برمیداشتی و میخواندی. برای این کار 100 ین پرداخت می کردی که البته اختیاری بود. از نظر من همه bad fortune نوشته بود. اگر بخت خوبی نداشتی نوشته را در میله ای که آنجا بود گره میزدی تا شانس بد دور شود. در ادامه در شرقی ترین قسمت معبد ساختمانی بود برای پیروان شینتو که خلوت بود و در ورودی آن یک دروازه توری بود. دروازه توری در معبد و مغازه ایی که اشیا سنتی و دست ساز داشت. بعد از دیدن معابد و زیارت، زمان داشتیم تا به قول لیدر گم بشیم در کوچه پس کوچه های اطراف معبد که بسیار دلنشین و خوشایند بود. با لیدر ژاپنی(مارک) چند نفر شدیم و چرخیدیم چرخیدیم و در یک رستوران خوب که آنجا بود Tempura میگو با نودل خوردم. چند نما از این محله (می دونستید صنعت ساخت چاقو در ژاپن معروف است..؟) در نهایت همه در جلوی دروازه ورود جمع شدیم تا به برج توکیو برویم(Skytree) در حین انتظار چند جوان ژاپنی با لباس نینجاها آنجا بودن که من افتخار عکس گرفتن با یکی از آنها را داشتم.
برج اسکای تری نزدیک این محله بود و با گذشتن چند خیابان با اتوبوس تور رسیدیم به برج. این برج 634 متر است و ما تا طبقه 350 رفتیم و آسانسور های آن بسیار سریع بود.
خوب تور روز دوم توکیو اینجا تمام شد. عصر به هتل برگشتیم ولی چون خیلی باحال و پر انرژی بودیم و اصلا انگار نه انگار که از صبح تو سرما اینور و اونور رفتیم، با آقای شادفر قرار گذاشتیم و رفتیم زیر زمین مترو توکیو را ببینیم. بریم محله Genza و سین جو کو (منطقهٔ شینجوکو (به ژاپنی 新宿区 Shinjuku-ku) و محله کاپوکیچو در دل شینجوکو همونجا که تابلو های نئون زیاد هست بسیار شلوغ و معروف به ان نمایش گربه سه بعدی و محله های قدیمی توکیو و رستوران و بارهای خیلی کوچک در حد دو الی مشتری بتونند توش بنشینند. منطقه کابوکیچو (Kabukicho) یک منطقه تفریحی در در قسمت شینجوکو توکیو است که بسیاری از رستورانها، فروشگاهها و مراکز سرگرمی شبانه در آن جای گرفتهاند و با عنوان شهر بیدار شناخته میشود. محله گلدن گای شینجوکو که برای تعداد زیاد کافههایش شهرت دارد، در همین منطقه واقع شده است. نام کابوکیچو به سالن تئاتر اجرای کابوکی بازمیگردد که در دهه 1940 ساخت آن را در نظر داشتند؛ هرچند این تئاتر هرگز ساخته نشد. البته سالنهای تئاتر زیادی در کابوکیچو قرار دارند(ویکی پدیا).
در این محله به دنبال آقای شادفر به هر پررویی و سماجتی بود در یک رستوران خودمان را جادادیم؛ منقل با ذغال و گوشت ورقهای گاو و برنج ژاپنی و ترشی ترب سفید و سس سویا و ماساوی و.... شام خاطره انگیزی با 10 همسفر دیگر داشتم. قبل از ساعت 11 پریدیم تو مترو چون نزدیک به تعطیل شدن بود و خودمان را به هتل رساندیم و با ذوق و شوق و خسته خوابیدیم برای روز آزاد که فردا در توکیو داشتیم.
روز چهارم- توکیو 24 مارس 2024- روز آزاد تور
چهاراره شیبویا، مجسمه سگ وفادار
محله روپونکی برج مخابرات
مجسمه هاچیکو (انگلیسی: Statue of Hachikō) مجسمه آکیتا (سگ) هاچیکو سگ نژاد آکیتا که به خاطر وفاداری بی دریغش به صاحب فقیدش مشهور است و در خارج از ایستگاه شیبویا توکیو در ژاپن نصب شدهاست. روپونگی (به ژاپنی: 六本木 Roppongi) یکی از محلههای توکیو پایتخت ژاپن است که در منطقهٔ میناتو واقع شدهاست. در حال حاضر روپونگی به هفت محلهٔ کوچکتر تقسیم شدهاست. روپونگی به داشتن باشگاههای شبانه شهرت دارد همچنین بسیاری از سفارتخانههای خارجی در روپونگی قرار دارند.
سر و کله راپونگی چطور پیدا شد (منبع کانال چنل بی)
راپونگی در معنی لغوی یعنی شش درخت. شیش درخت خیلی قدیمی و بزرگ زلکوا که ما تو ایران به نام درخت آزاد میشناسیم، تو راپونگی وجود داشت که برای شناسایی منطقه هم از همونها استفاده میکردن. درختها الان وجود ندارن و از بین رفتن. البته که قصههای دیگه هم دربارهی اسم راپونگی وجود داره ولی چیزی که هست اینه که این محله تا سال ۱۸۹۰ شهرت چندانی نداشته. در اون سال ارتش امپراطوری ژاپن یه سایت در نزدیکی راپونگی تاسیس کرد که باعث هجوم سربازان به محله برای زندگی و خوشگذرونی و ظهور این منطقه به عنوان منطقه تفریحی شد. یکی دو دهه بعد یه زلزله محله رو نابود کرد. دوباره برپاش کردن ولی در جریان جنگ دوم جهانی دوباره تخریب شد و بعد ارتش آمریکا یه سری تاسیسات محله رو اشغال کرد و زندگی شبانه در راپونگی شروع شد. به خاطر حضور نظامیهای آمریکایی، راپونگی پر از مغازه، بار و رستوران و کلوب شد که به این آدما سرویس میدادن. بعدها بعضی سفارتخانهها و دفترهای شرکتهای خارجی هم به اونجا نقل مکان کردن و راپونگی بیش از پیش پاتوق خارجیها شد. ولی خیلی از کلوبهای رقص در رکود اقتصادی سال ۱۹۸۹ که ژاپن درگیرش شد تعطیل شدند و چند سال که گذشت دوباره رونق به محله برگشت. سال ۲۰۰۳ برج-باغ ایزومی تو راپونگی افتتاح شد و هتل و مجتمعهای دیگهای هم اونجا به وجود اومدن که به رونق اقتصادی محله کمک کردن.
منطقه آکیهابارا
در ادامه یک روز آزاد به منطقه آکیهابارا رفتیم و دوساعتی آنجا در مغازهها و محلههایی که پر از انیمه و مانگاهای ژاپنی بود چرخیدیم. با این که علاقهای به این موضوع ندارم ولی بسیار جذاب بود. آکیهابارا (به ژاپنی: 秋葉原 Akihabara) در منطقهٔ چیودا و تایتو در توکیو پایتخت ژاپن واقع شدهاست. آکیهابارا مرکز فروش وسایل الکترونیکی و کامپیوتر در ژاپن است. گرچه هنوز هم فروشگاههای فروش وسایل برقی در آکیهابارا چشمگیر است، در سالهای اخیر بهتدریج بعضی از مراکز فروش وسایل الکترونیکی به قسمتهای دیگر توکیو تغییر مکان دادهاند و آکیهابارا در حال تبدیل شدن به مرکز فروش انیمه، مانگا، اکشن فیگور، بازیهای رایانهای و در کل محصولات مورد علاقه اوتاکوها است. روزهای یکشنبه در خیابان مرکزی آکیهابارا راه بر روی وسایل نقلیه بسته میشود.
روز پنجم- در توکیو 25 مارس 2024- سفر به هاکونه-کوه فوجی
رسیدیم به روزی که قرار بود برویم کوهستان تا از فاصله نزدیکی کوه فوجی را ببینیم. صبح همگی سفر اتوبوس توریستی شدیم و راه افتادیم به سمت منطقه هاکونه حدود 2 ساعتی از اتوبانها رد شدیم و وارد جادههای جنگلی بسیار زیبایی رد شدیم که پیچ وا پیچ به سمت بالا می رفت. هاکونه (به لاتین: Hakone) یک منطقهٔ مسکونی در ژاپن است که در Ashigarashimo District واقع شدهاست. رسیدیم به یک منطقه که تخم مرغ ها را در اب های سولفور دار انجا می پزند و سیاه رنگ است. یک تخم مرغ بزرگ سیاه هم در جلوی این مجتمع تفریحی بود. رستوران سلف سرویسی آنجا بود که همگی آنجا ناهار خوردیم و اولین تجربه خوردن سوپر فود Natto (دانه سویا که با باکتری تخمیر شده است و کشدار است) و چیز کیک ژاپنی را داشتم. آن روز انقدر باران و شبیه برف آنجا آمد با هوایی پر از مه جلوی پامون ندیدم چه بررسه به کوه فوجی.
آب گرم هاکونه (onsen)
در منطقه هاکونه صدها حمام آب گرم وجود دارد که در زبان ژاپنی به آنها اونسِن گفته می شود(ویکی پدیا).
اوواکودانی Owakudani
اوواکودانی یک آتشفشان بسیار فعال بوده که در قلب هاکونه قرار گرفته و بهعنوان یکی از اصلیترین جاذبههای گردشگری این شهر از آن یاد میشود. در بین محلیها، اینجا به دره بزرگ جوشان شهرت دارد و با توجه به فعالیتهای آتشفشانی همیشگیاش، نام بسیار مناسبی به نظر میرسد.
اوواکودانی در لای بخارهای گوگردی محصور شده است؛ جایی که برخی افراد را برای پختن تخم مرغ در آب گرمهای طبیعی ۱۰۰ درجه به اینجا میکشاند. این تخم مرغها به کورو تاماگو (kuro tamago) یا تخم مرغ سیاه شهرت دارند(ویکی پدیا).
منطقه دیگر دریاچهای است به نام آشینوکو. یک دریاچه بسیار زیبا که با کشتی تفریحی طرح قدیمی از این طرف دریاچه می توانستیم به طرف دیگر برویم. یک توری هم در کنار دریاچه بود که آنجا را دیدیم. مسیر پیادروی در دورتادور دریاچه که توسط جنگل احاطه شده بود. قسمت کمی از ان را در کنار دریاچه پیادهروی تنهایی کردم و حس بسیار عالی بود. برای سوار شدن به کشتی دو ایستگاه دارد و در ساعتهای خاصی حرکت دارد. در ایستگاهایی ما رفتیم و اینو بگم که کل روز باران بارید و بشدت سرد بود! کشتی رفته بود برای همین از راننده خواسته شد که برگردد و ما را به ایستگاه دیگر ببرد. بهرحال سوار کشتی شدیم. ظاهرا کشتی بادبانی بود ولی با موتور کار میکرد. نیم ساعتی رو عرشه بودیم و بسیار بسیار مناظر فراموش نشدنی را دیدم.
دریاچه آشینوکو (Lake Ashinoko)
دریاچه آشینوکو دریاچه ای است که در دهانه یک آتشفشان ایجاد شده است. این دریاچه به نام های دریاچه هاکونه و دریاچه آشی نیز شهرت دارد. دریاچه آشینوکو به دلیل طبیعت زیبا و چشم انداز بی نظیری که به کوه فوجی دارد مقصد بسیاری از گردشگران است. در این دریاچه تورهای قایق رانی مختلفی برگزار می شود و برخی از این قایق ها با تزئینات مختلف و باستانی ژاپن تزئین شده اند که قایق رانی در آن ها خالی از لطف نیست(ویکی پدیا).
بعد از سفر یک روزه، سفری خیس و سرد و باحال با تورلیدر عالی ژاپنی (مکس) سوار اتوبوس شدیم و دو ساعتی در راه برگشت به توکیو (با کلی ترافیک) بودیم تا به هتل رسیدیم. چمدانها را شب بستیم تا فردا سفر بعدی به شهرکیوتو را با قطار شروع کنیم.
روز ششم - سفر به کیوتو 26 مارس 2024 با قطار سریع السیر
کیوتو قدیمیترین شهر ژاپن است و برای بیش از ۱۰۰۰ سال (از ۷۹۴ تا ۱۸۶۸) به عنوان پایتخت ژاپن و محل اقامت امپراتور آن بوده. در طی قرنها، بخش های زیادی از این شهر به خاطر جنگها و آتشسوزیهای زیادی ویران شده است اما به خاطر ارزش تاریخی و فرهنگی، بازسازی و حفظ شده است. بعد از 5 روز بالاخره سفر با قطار سریع السیر 280 کیلومتر در ساعت از توکیو به کیوتو شروع شد. برای تسریع در حمل و نقل بارها از روز قبل به کارگزار ژاپنی سپرده شد و با اتوبوس به کیوتو رفت و ما هم با یک کوله راهی سفر شدیم. ابتدا به همرا ه تور لیدر ژاپنی (مارک) به ایستگاه اصلی توکیو رفتیم و در فروشگاه خیلی خیلی بزرگ با صدها نو ع غذای آماده و نیمه آماده آنجا ناهارمان را برای مسیر کیوتو خریداری کردیم و بعد به ایستگاه و سوار قطار شدیم. حدود ساعت 4 بعدازظهر به کیوتو رسیدیم. بلاخره بعد از چند روز افتاب را دیدیم. بعد از رسیدن به هتل (Hayat hotel) و تحویل بارهایی که از روز قبل آمده بود اتاقها را تحویل گرفتیم. اتاقهای این هتل بزرگترتوکیو بود. عصر برای پیاده روی در بافت قدیمی کیوتوGION از هتل زدیم بیرون؛ چه پیاده روی!!! حدود دوساعت رفت و دو ساعت و نیم برگشت به هتل به صورت دوی ماراتون. تازه بعد از 5 روز احساس کردم در ژاپن هستم و کوچه پس کوچههای قدیمی با خانههای سنتی خانمهای کیمونو به تن و صد البته گیشاها. در توکیو ساکورا ندیدیم از بس هوا سرد و بارونی بود. ولی شب اول در کیوتو بالاخره شکوفههای گیلاس رویت شد.
بافت قدیمی کیوتوGION
در کوچه پس کوچه های شلوغ و بازار نیشیکی راه رفتیم و لذت بردیم و در یک رستوران ژاپنی غذاهای ژاپنی خوردیم. از ساعت 10.30 شب تا 12 شب در کوچهها راه رفتیم و گمشدیم و پیدا شدیم. کوچههایی با سنگ فرشهای زیبا و در سکوت شبانه فقط صدای پاها و ریز ریز خندیدنهای ما بود. هتل اقامت ما ساعت 12 شب درب ورودی را قفل می کرد؛ بنابراین آنقدر دویدیم تا راس 12 شب برسیم. پیروزی بزرگی بود.
روز هفتم- کیوتو 27 مارس 2024
صبح روز دوم با اتوبوس توریستی ابتدا از معبد کین کاکوجی بازدید کردیم. کینکاکوجی یا نام رسمی معبد رٌکواون–جی (به ژاپنی: 鹿苑寺 Rokuon-ji) یک معبد بودایی در ژاپن وابسته به فرقهٔ ذن در کیوتو، ژاپن است. معبد طلایی کیوتو با درخشش خاص خود، یکی از جاذبههای مهم گردشگری ژاپن به حساب میآید. این معبد در کنار تالابی زیبا با مناظری چشمنواز قرار دارد. «کینکاکوجی» یا معبد طلایی، یک معبد ذِن در شمال کیوتو بوده که تمام نمای دو طبقه بالایی آن با ورقههای طلا پوشیده شده است. این معبد به طور رسمی تحت عنوان «رکوئونجی» (Rokuonji) شناخته میشود و در گذشته ویلای سردار جنگی «آشیکاگا یوشیمیتسو» (Ashikaga Yoshimitsu) بود که بنا به درخواست خودش بعد از مرگ وی در سال ۱۴۰۸ تبدیل به یک معبد ذن شد. باغ منتهی به معبد طلاییی بسیار زیبا و چشم نواز بود با یک دریاچه کوچک و درختان سوزنی زیبا. در خروجی این معبد چایخانه ایی بود که با پرداخت 500 ین می توانستیم وارد اتاق بزرگ پوشیده از تاتمی ژاپنی شویم و با یک کاسه چای ماچا و یک شیرینی مخصوص پذیرایی شویم.
معبد کینکاکوجی و چایِ ماچا
معابد در ژاپن مثل امامزاده های ایران با یک بازار شروع می شود و از راه بازار به معبد می رسید. در ادامه سفر به معبد کیومیزو رفتیم. «معبد کیومیزو» (Kiyomizu Temple) در بخش شرقی کیوتو واقع شده است و یکی از مهمترین اماکن میراث جهانی یونسکو است. این معبد در میان منظره فوقالعادهی جنگل و «کوه اوتووا» (Otowa Mountain) مشرف بر شهر قرار دارد. قدمت معبد کیومیزو به قرن هشتم میلادی برمیگردد؛ اما بخشهای زیادی از ساختمان فعلی معبد در قرن ۱۶ میلادی ساخته شده است. این معبد به الهه رحمت آیین بودایی اهدا شده است و مجسمه او در اینجا به چشم میخورد. «آبشار اوتووا» (Otowa Waterfall) با مناظر دیدنی و زیبایش در مجموعه این معبد قرار دارد. بازدیدکنندگان از این معبد میتوانند چشم اندازه فوقالعادهای از جنگل، کوه و شهر را تماشا کنند.(ویکی پدیا)
در منطقه هیگاشیاما انواع مغازه های اغذیه فروشی رستوران های شیک غذاهای خیابانی سوغاتی فروشی ها و از همه شایع تر شیرینی های مخصوص ژاپن و چای سبز و ماچا که امتحان کردنشان مجانی بود.
معبد کیومیزو و جنگلهای اطراف
در بازار اطراف این معبد پرسه زدیم برای ناهار با همسفرم مریم به یک رستوران بسیار زیبا در یک باغچه کوچک ژاپنی رفتیم و نوبت گرفتیم. بعدا متوجه شدیم انقدر جلوتر از ما هستند که اگر بخواهیم منتظر بمانیم اتوبوس را از دست می دهیم. پس به غذای خیابانی بسنده کردیم (کتلت ماهی، همه چیز بود جز کتلت). از همه جذابتر خوردن کلی شیرینی و تستر مجانی مختلف و چای ماچا در این محله بود. هیگاشیاما یکی از جذاب ترین جاهای دیدنی کیوتو در مناطق باستانی شهر است. این منطقه دارای خیابانهای باریک و پرپیچوخم و مغازههای سنتی است که میتوانید به گشت و گذار بپردازید. به زیارتگاه ها و بتکده های زیبا بروید و عکاسی کنید. پاگوداهای هوکان جی و کوکوریزاکو در منطقه هیگاشیاما قرار دارند که بسیار دیدنی هستند. محبوبترین خیابان های این منطقه، نینن زاکا و سنن زاکا هستند که دارای کافه ها، مغازهها و رستورانهای بازسازیشده با نمای چوبی هستند. بعد از نهار با همسفرها به همراه تور لیدر ایرانی و ژاپنی راهی قلعه نیجو شدیم. قلعه نیجو؛ اینجا چون عکاسی داخل ساختمان اصلی ممنوع بود بنابراین اصلا نه داخل نه خارج عکس نگرفتم. ساختمان بزرگی بود که به همان سبک و ساختار قدیمی با درهای کشویی و کاغذی با نقاشی های های زیبا بر روی درها و دیوار ها بود که در هر اتاقی ماکتی از سامورایی ها و شوگانها بود که رسوم و عاداب چگونه نشستن و ارایش قرار گیریشان راا نشان می داد. با راه باریکی که درست کرده بودند بازدیدکنندگان به ترتیب از اتاقها دیدن و بعد خارج می شدند. در کنار این ساختمان یک باغ زاپنی هم قرار داشت.
قلعه نیجو (به ژاپنی: 二条城 Nijō-jō) یک قلعه ژاپنی در کیوتو در ژاپن است. در سال ۱۶۰۱، توکوگاوا ایهیاسو، بنیانگذار شوگونسالاری توکوگاوا، دستور داد تمام اربابان فئودال در غرب ژاپن به ساخت قلعه نیجو کمک کنند، تکمیل قلعه در زمان شوگونی توکوگاوا ایهمیتسو در ۱۶۲۶ به پایان رسید. این قلعه به منظور محل اقامت شوگونسالاری توکوگاوا در کیوتو ساخته شدهاست. قلعه نیجو را میتوان به ۳ منطقه تقسیم کرد. منطقه اصلی دفاعی «هونمارو» (Honmaru)، منطقه دوم دفاعی «نینومارو» (Ninomaru) و قسمت باغ که ۲ منطقه قبلی را در برگفته است. تمام زمین قلعه و منطقه هونمارو توسط خندقها و دیوارهای سنگی احاطه شدهاند. بازدیدکنندگان قلعه نیجو میتوانند از سمت شرق قلعه و دروازهای بسیار بزرگ وارد آن شوند. با وارد شدن به داخل قصر از دروازه «کارامون» (karamon) که یک نوع دروازه چینی است، عبور خواهید کرد. این دروازه ورودی منطقه نینومارو است، جایی که جذابترین قسمت قصر یعنی قصر نینومارو در آنجا قرار دارد.(ویکی پدیا)
در پایان روز به هتل اقامتمان برگشتیم و با برخی همسفرها شب با مترو به یک مرکز خرید نزدیک ایستگاه قطار بین شهری رفتیم. انجا دوستان خریدهااا کردند و من هم از خستگی در استارباکس نشستم و چای نوشیدم.
روز هشتم - کیوتو 28 مارس 2024
در این روز ساعت 9 صبح همه در لابی منتظر اتوبوس توریستی بودیم تا گشت را شروع کنیم ولی تا ساعت 11 خبری نشد. گویا اشتباهاتی در برنامه ریزی کارگزار ژاپنی اتفاق افتاده بود بنابراین همه باهم 38 نفری وارد ایستگاه مترو بغل هتل شدیم و با مترو به باغهای بامبو و معبد فوشیمی ایناری رفتیم.
معبد فوشیمی ایناری از معروف ترین جاهای دیدنی کیوتو است که بیشتر گردشگران برای بازدید آن به شهر کیوتو سفر می کنند. معبد فوشیمی ایناری در بخش جنوبی شهر قرار دارد و چیزی که آن را بسیار خاص و محبوب می کند، راهروی طولانی از ستون های قرمز است که به نام Senbon Torii شناخته می شوند. از این جاذبه کیوتو که به نماد این شهر تبدیل شده است(ویکی پدیا)
در بخش دیگری از این منطقه آراشیاما محله شلوغی از مغازههای اغذیه فروشی بود که بعد از عبور از خط راه آهن وارد جادهای می شدیم که دو طرف مملو از درختان بامبو بود. البته این جنگلها محصور شده بودند و خیلی اجازه داخل شدن نداشتیم. در محله آراشیاما برخی همسفرانمان لباس کیمونو که می شد کرایه کرد، پوشیدند. غروب همگی با مترو به هتل برگشتیم و من از خستگی با برخی همسفرها که باز میخواستند به محلهگردی گیون بروند نرفتم و در هتل ماندم تا استراحت کنم.
روز نهم - اوزاکا 29 مارس 2024
روز 29 ام با چمدانهای بسته و آماده در لابی و یک صبحانه ژاپنی عالی منتظر اتوبوس شدیم تا از کیوتو به اوزاکا که حدود یک ساعت با ما فاصله داشت برویم. بریم سراغ شهر اوزاکا؛ شهری بزرگ و مدرن شبیه توکیو. البته من این شهر را بیشتر از توکیو دوست داشتم. اولین مکانی که رفتیم قلعه اوزاکا بود. این قلعه در سال ۱۵۸۶ به دستور یکی از جنگجویان ژاپنی به نام هیده یوشی تویوتومی در طول ۳ سال ساخته شد. در آن زمان این قلعه به عنوان بزرگترین قلعه ژاپن به شمار میرفت و در ساخت آن تمامی فرماندهان ارتش همکاری داشتند و یکی از بزرگترین سنگهای این قلعه که نزدیک به دروازه جنوبی قرار دارد ۶ متر ارتقاع و ۱۴ متر طول دارد که از یکی از جزایر با نام شادو توسط یکی از ژنرالها با نام کاتو کیوماسان به قلعه آورده شد. اوساکا، «آشپزخانه ژاپن» و بزرگترین شهر ژاپن با غذاهای خوشمزه و آبوهوای عالی، آبراهها و پلهای معروف به «ونیز شرق»، باغهای گیلاس و قلعههای دیدنی، جاذبهای محبوب برای گردشگران است.(ویکی پدیا)
این قلعه چند طبقه بود البته داخل قلعه باز سازی شده بود و هر طبقه یک موزه از نقاشیها و وسایل ژاپن باستانی بود. نمای شهر اوزاکا از طبقه آخر قلعه اوزاکا، ماکت سامورایی ها در جنگ و نوشیدن آب با ملاقه از جذابیتهای این بازدید بود. مسیر پیادروی طولانی از پارکینگ تا قلعه و برگشت داشتیم که این مسیر پوشیده از درختان زیبا و همچنین غرفه های اغذیه فروشی بود. پنکیک ژاپنی که موفق به امتحان کردنش نشدم به یک عکس رضایت دادم.
همانطور که در بالا نوشته بودم روز قبل کارگزار ژاپنی میبایست برای رفتن به باغ بامبوها اتوبوس ارسال می کرد که این اتفاق نیفتاد. به خاطر جبران این مشکل پیش آمده، امروز ما را در رستوران یک هتل 5 ستاره مهمان کردن و در رستوران سنتی آنجا کباب ژاپنی با مخلفات و پلو میل کردیم.
بعد از ناهار به مرکز تفریحی اوزاکا که شامل چرخ فلک تمپوزان و آکواریوم کایوکان اوزاکا بود رفتیم. خوردن بستنی بی مزه و کمی ترش در بوفه آکواریوم را تجربه کردیم. بعداز اکواریوم به هتل مان به نام VOCO رفتیم. هتلی با اتاقهای بزرگ، زیبا و شیک. ساعت 8 شب بایستی به TeamLab می رفتیم. پارکی شامل تخم مرغهای بزرگ که داخلشان نورپردازیهای رنگی با موزیکهای که در فضا پخش می شد، گویا در سرزمین عجایب بودیم! البته برای من جذابیتی نداشت علیرغم تبلیغات زیاد در شبکه های اجتماعی!
روز دهم - اوزاکا 30 مارس 2024
این روز گشت های اختیاری برگزار میشد. من و نُه نفر از همسفرها شهر کوبه را انتخاب کردیم و با یک ون و تور لیدر از ژاپن (مژگان خانم) اول صبح راهی شهر کوبه شدیم (حدود 1 و نیم ساعت). ابتدا به محله چینیها رفتیم؛ با این محله و غذاهای جور و واجورش آشنا شدیم. بعد به یک رستوران رفتیم و کباب کوبه را امتحان کردیم. این شهر معروف به گوشتهای گاو هست که این گاوها در شرایط بسیار خاص پرورش داده می شوند و قیمت این گوشت بسیار متغیر و گران است.
کُوبِه یکی از اولین شهرهایی بود که برای تجارت با دنیای غرب احداث شد و تا به حال به عنوان شهر درگاهی بینالمللی شناخته شدهاست. با این حال که در سال ۱۹۹۵ زلزله بزرگ هانشین این شهر را لرزاند، به عنوان چهارمین درگاه کانتینر ژاپن باقیماند. در این شهر شعبه مرکزی شرکتهایی مانند کُوبِه استیل، صنایع سنگین کاواساکی و اسیکس، بعلاوه بیش از صد واحد بینالمللی با شعبه اصلی ژاپنی یا آسیایی مانند نستله قرار دارد.(ویکی پدیا)
محله چینی ها
در میانه خیابان موتوماچی، فضای متراکمی وجود دارد که به محله چینیهای کوبه یا «نانکینماچی» (Nankinmachi) اختصاص دارد. این محله در اصل بعد از آغاز تجارت خارجی در سال ۱۸۶۸ توسط بازرگانان چینی ایجاد شد و امروزه پُر از رستورانها و غرفههای غذای چینی است.
بیف کوبه
بیف کوبه یکی از انواع گوشت گاوهای ژاپنی و در بهترین حالت به شکل «تپانیاکی» (teppanyaki) تهیه میشود. رستورانهای مختلفی در کوبه این خوراک را سرو میکنند که «استیک لند» (Steak Land) یکی از مشهورترین آنها است. همچنین کوبه را شاید بتوان سرزمین دسرهای ژاپن دانست.
این هم کباب کوبه که تست کردیم
بعد از ناهار رفتیم به ارتفاعات شهر برای تله کابین Pokko- Arima Ropeway تا مناظر شهر و جنگلها را از بالا ببینیم. البته به خاطر شیب زیاد بسیار آرام حرکت می کرد. در ایستگاه بالا مغازهای بود که چیزکیکهای ژاپنی (فاقد بیس است در واقع backed cheese هم می گویند) عالی را می فروختند که یه بسته سوغاتی از آنجا خریدم؛ واقعا خوشمزه بود. در ادامه از روی بلندترین پل معلق دنیا عبور کردیم و در کنار پل ایستادیم و از مناظر خلیج و پل لذت بردیم. «پل آکاشی کایکیو» (Akashi Kaikyo Bridge) با طول حدود چهار کیلومتر، طولانیترین پل معلق در جهان به شمار میآید. این پل، شهر کوبه را به جزیرهی «آواجی» (Awaji) متصل میکند و بسیار تماشایی است. کسانی که به ساخت و ساز و پل علاقمند هستند، میتوانند از «مرکز نمایشگاه پل» در نزدیکی آن دیدن کنند. تور راهنمای «دنیای پل» (Bridge World) هم برای بازدید از آن موجود است.
نمای بخشی از پل معلق آکاشی کایکیو
در ادامه به یک outlet معروف در خارج از شهر کوبه رفتیم و یک ساعت همسفران خرررررررید کردند. من هم دو بلوز برای مامان و بابا خریدم. بالاخره غروب به اوزاکا رسیدیم و با همسفران با مترو راهی محله قدیمی و معروف و شلوغ دوتونبری شدیم. محله پر از کانال های اب تابلوهای نئون فروشگاه و رستورانها و.... اولین تابلو نئون دنیا در این محله است و بسیار بازدید کننده دارد. خیابان دوتونبوری اوساکا جایی است که تفریح و رونق اقتصادی ۴۰۰ ساله در آن جریان دارد. در واقع، از اوایل قرن هفدهم میلادی تاکنون این خیابان محل تجمع دست فروشها و مغازهداران بوده است. جالب است بدانید که دوتون، نام تاجری بود که بخش اعظمی از ثروت خود را خرج پروژهای برای تبدیل رودخانه اومه زو به یک شبکه کانالی کرد تا این رودخانه را به کیزوگاوا متصل کند. هرچند که عمر خود وی کفاف این کار را نداد اما با تلاش پسرعموهای دوتون، بالاخره پروژه پایان یافت و نام آن دوتونبوری یا همان کانال دوتون گذاشته شد. با تکمیل شدن ساخت کانال، منطقه اطراف آن کاملا شکوفا شد و به تدریج در سالهای بعد، چندین سالن تئاتر، مرکز خرید، رستوران و مغازه در خیابان دوتونبوری اوساکا گشایش یافتند.(ویکی پدیا)
قدیمی ترین تابلو نئون دنیا در محله دوتونبری
معرکه گیریهای این محله دوتونبریDotonbory
محله جذاب و سرگرم کنندهای بود و تا پاسی از شب محلهگردی کردیم. در واقع این آخرین شب سفر ما به ژاپن بود و می بایستی اول اپریل به دوحه پرواز کنیم. ولی دو هفته قبل از سفر قطر ایرلاین پروازها را تغییر و پرواز من و 9 نفر دیگر یک روز به تعویق افتاده بود. 13 همسفر ما هم فردا عازم کره جنوبی بودند و بقیه سر موقع پرواز داشتند. البته من از این موضوع خوشحال بودم چون یک روز بیشتر در اوزاکا بودم و می توانستم شهر قدیمی یا بهتر است بگویم اولین پایتخت ژاپن یعنی شهر نارا را ببینم. قسمت ناراحت کننده این بود که توقف پرواز جدید 21 ساعت بود که قطر ایرلاین در آخرین روزهای سفر و ووچر هتل اقامت در دوحه را به ما داد و این باعث بسی خوشحالی بود.
روز یازدهم - اوزاکا 31 مارس 2024
با عوض کردن دو خط مترو حدود یک ساعت به شهر قدیمی و زیبای نارا رسیدیم(مریم و من). آنجا با کمک مامور ایستگاه بلیط اتوبوس دور شهر را گرفتیم که می توانستیم یک روز از اتوبوسها استفاده کنیم. ایستگاه منتهی به معبد تودایجی و معابد اطراف آن که در محوطه بسیار بزرگ پارک نارا قرار دارد، پیاده شدیم. آنجا ساکورای واقعی را دیدیم و غرق لذت شدیم. با ورود به محوطه تعداد زیادی گوزن را دیدیم که آزادانه می چریدند و مردم هم نانهای خاصی به آنها می دادند. یکی از جاذبه های نارا دیدن این گوزنهاست.
روز دوازدهم - اوزاکا 1 آپریل 2024
عمر سفر کوتا است. سفر ژاپن ما در اول آپریل به پایان رسید و صبح با چمدانها در لابی ساعت 12 منتظر بودیم تا وسیله برای ترانسفر به فرودگاه بیاید. لیدر ژاپنی امروز یک دختر خانم ژاپنی بود که عالی فارسی صحبت میکرد. ایشان یک سال برای تحصیل هنر به یزد آمده بود و اینقدر خوب فارسی صحبت می کرد. طول پرواز از اوزاکا تا دوحه حدود 10 ساعت بود. حدود ساعت 1 بامداد 2 آپریل در فرودگاه منتظر ویزای دوحه (Instant visa) بودیم. بالاخره حدود 4 صبح رسیدیم به هتل داخل شهر و اتاقها را تحویل گرفتیم و من و مریم بیهوش روی تخت خوابیدیم. ساعت 10 صبح صبحانه خوردیم، باز به اتاق رفتیم و استراحت کردیم تا ساعت 4 که اتوبوس ترانسفر آمد و به فرودگاه رفتیم. پرواز دوحه به تهران حدود دو ساعت بود با تشریفات ورود، گرفتن چمدان و آمدن به شهر تقریبا 12 بامداد بود و حدود 1 بامداد 3 آپریل به خواب عمیق سفر جذاب و ماجراجویانه ژاپن رفتم. سفر به ژاپن رویایی سالهای دور من بود و خداروشکر به تحقق رسید. دوستان خوبی در این سفر اشنا شدم و خدا را شاکرم که همسفرها و مخصوصا هم اتاقی خیلی خوبی داشتم. آقای شادفر هم تور لیدر بی نظیر، این سفر را جذاب و پربار کردند.
پایان
سفرنامه دریافتی از همسفر خوبمان سر کار خانم زهرا نورمحمدی
تلخیص و تصرف در متن توسط واحد تولید محتوای دالاهو
لینک کوتاه:
https://dlho.ir/n5612 کپی کردن