قتلگاهی به نام حمام فین
چند سالی میشه که به لطف تبلیغات تلویزیون، رادیو و تراکتهای تورهای یکروزه، باغ فین که قتلگاه امیرکبیر هستش حسابی به مردم معرفیشده. باغ فین که حمام فین هم در اون قرارگرفته باغ بزرگی ست در شهر کاشان که امیرکبیر روزهای آخر عمرش رو در اون گذرونده و در حمام معروفش به قتل رسیده.
کاشان شهر کوچیکی در استان اصفهانه که تفریح گاه خوب و نزدیکی برای شهرهای اطرافش به حساب میاد و گردشگران بسیاری از اطراف برای دیدن باغ فین و خونه های تاریخیش سفر میکنن. البته مقوله معرفی خونههای تاریخی مدنظر من نیست و قصد معرفی تاریخچه باغ رو هم ندارم. چون مطمئناً همه دیگه در مورد باغ حسابی مطالعه کردن و میدونن و تکرار مکررات کاری خستهکننده به حساب میاد.
به دعوت یکی از اقوام و شاید به خاطر تو رودربایستی قرار گرفتن، در عید نوروز برای بازدید از باغ از تهران به سمت کاشان حرکت کردیم. این بازدید سومین بازدید من به حساب میومد. اولین بار 13 سال پیش و دومین بار 9 سال پیش باغ رو دیده بودم و باطناً هم علاقهای برای دیدن دوباره نداشتم چون هم عید بود و همهجا شلوغ و هم اینکه تجربه دوبار قبلی ثابت کرده بود باغ فین هر بار نسبت به قبلش بازدیدکنندههای بیشتری داشته ولی خب چه می شه کرد که نه تونستم نه بگم و تصمیم گرفتم این بار با دیدی متفاوت به دیدن مجموعه برم. در این مقاله هم سعی کردم از زیباییهای باغ نگم و مشکلاتی که وجود داره رو ببینم، چونکه از زیباییها بهاندازه کافی همه گفتن.
وقتی رسیدیم متوجه شدم که حدسم کاملاً درست بود و تعداد جمعیت انقدر زیاد بود که نمیشد باور کرد. بههرحال دیگه اومده بودیم و باید سعی میکردیم که بهمون خوش میگذشت.
اولین انتظار من هنگام تهیه بلیت این بود که بروشور مجموعه در اختیار بازدیدکنندگان قرار بگیره ولی متأسفانه به جاش یه برگ کاغذ 4a بیکیفیت سبزرنگ که روش فقط نقشه باغ بود بهمون داده شد. البته در جا بهجای مجموعه راهنماهایی جهت توضیح دادن در مورد تاریخچه باغ بودند ولی معلوم نبود که این راهنماها در تمام طول سال حضور دارند یا فقط در ایام عید. بههرحال با توجه به جمعیت زیادی که اونجا بود صدا به صدا نمیرسید بهعلاوه اینکه صبر کردن و گوش دادن به تمام توضیحات خیلی وقت میگرفت و اگه بروشور تهیه و به بازدیدکنندهها داده میشد این امکان رو ایجاد میکرد که خیلی سریع میشد مطالعه کرد و فقط مواردی که جای سؤال بود و توضیحی در موردش نبود رو پرسید و هم اینکه یه یادگاری از مجموعه برای بازدیدکننده باقی می موند.
بعد از وارد شدن به باغ، جلوی در ورودی یه بنر گذاشته بودن که توجه منو جلب کرد و روش چند تا نکته نوشته بود که بازدیدکنندهها باید رعایت کنن.
یکیش این بود که: "از آببازی در حوضچهها خودداری کنید " ولی فکر کنم اکثر کسانی که اونجا بودن سواد نداشتن چون می شه گفت تقریباً تعداد زیادی از بچهها در حال آببازی بودند، عدهای هم بودن که کفش بچه هاشون درآورده بودن و بچه هاشون در حال پیادهروی در حوضها بودند، اصلاً انگار اینجا برای یه تعدادی کاربری استخر داشت بهجای مکان تاریخی و گردشگری. احتمالاً افسوس هم میخوردند که چرا برای بچه هاشون لباس شنا نیاوردن تا از این فضا بتونن استفاده بهینه داشته باشند. صدالبته که بچهها تقصیری نداشتن و ایراد از تربیت غلط و عدم توجه والدین بود. بهقدری تعداد بچهها زیاد بود که صحنه خیلی بدی رو به وجود آورده بود.
مسئله مهم دیگهای که اینجا هم مثل همه موزهها و اماکن دیدنی خیلی به چشم میخورد یادگاریها و دستنوشتههایی بود که توسط مشتی انسان نمای بیشخصیت با ذکر تاریخ و... نوشتهشده بود. آثار تاریخی ارزش و منزلت یک ملتن که همه باید برای نگهداریش تلاش کنن و جای نشون دادن خلاقیت ما نیست. اینکه بقیه بدونن چه کسی و از کجا و چه زمانی اومده به چه دردی می خوره آخه؟ جالب اینجا بود که بعضی از یادگاریها جاهایی نوشتهشده که باور دسترسی انسان به اون قسمتها تصور کردنی نیست. یادمون باشه هیچکس با خوندن این یادگاریها به نویسنده و خالق اون درود نمی فرسته.
یکی دیگه از مشکلات مجموعه وضعیت نابسامان سرویسهای بهداشتی بود. وقتی یه مکانی بهعنوان جاذبه گردشگری معرفی می شه باید ازنظر بهداشتی در سطح بالایی باشه ولی سطح بهداشت، از سطح دستشوییهای بینراهی عمومی هم میشه گفت بدتر بود و جای تأسف داشت، سرویس بهداشتی فرنگی هم که اصلاً تعریف نشدهبود و من داشتم فکر میکردم اگه یه توریست ازشون استفاده کنه چه آبرویی از ما می ره.
صف تشکیلشده برای بازدید از حموم هم مثل همیشه انقدر شلوغ بود که نمیشد رفت و مثل دوبار قبل از خیر دیدن حمام گذشتم. وقتی داشتم از باغ میومدم بیرون به این فکر میکردم که واقعاً علت وجود این جمعیت بسیار زیاد چی می تونه باشه:
1- علاقه؟
2- کنجکاوی؟
3- بیکاری؟
4- و یا...؟
از خودم سؤال کردم که ما چقدر از شخصیتی که در این باغ زندگی کرده و اصلاً باغ رو به خاطر اون میشناسیم می دونیم؟ همینقدر که آدم خوبی بوده؟! چند تا از خدمات ارزنده این مرد بزرگ رو میتونیم بشمریم؟! اصلاً می دونیم که مدفن امیرکبیر اینجا نیست و کجاست؟ می دونیم امیرکبیر توی کربلا دفن شده و مرقدش درست در حجره جنوب شرقی صحن، یا حیاط مسقف شده فعلی حرم سیدالشهدا، قرار داره. البته من خودمم چندماهه که متوجه شدم.
هنگامیکه امیر فوت میشن در کاشان دفن میشه ولی بعد از چند مدتی همسرش که خواهر شاه بوده جسد امیر رو از کاشان به کربلا منتقل میکنه.
یادمون باشه بازدید از موزه و اماکن گردشگری خیلی خوبه ولی کاش یاد بگیریم اولازهمه فرهنگ بازدید رو داشته باشیم و دوم اینکه هدفمون رو از بازدید بدونیم چیه.
نویسنده: سمانه زارعی
لینک کوتاه:
http://dlho.ir/n2591 کپی کردن