جشن تولد دالاهو
شما هم امتیاز بدهید!
بزرگداشت هر سرآغازی، احترام به تمام زحماتی است که برای به ثمر رسیدن آن انجام دادهایم. به خصوص اگر آن آغاز، حالا به رشد رسیده باشد و بتوانیم نتیجه آنرا ببینیم. در ۴ خرداد ۱۴۰۲، ما در کنار همکاران، تعدادی از لیدرها و برخی از همسفرانمان، ورود به هجدهمین سال فعالیت دالاهو را جشن گرفتیم. در اینجا بیشتر درباره این رویداد و وقایع آن برایتان گفتهایم.
دعوت از مهمانان جشن تولد دالاهو
حدود دو هفته پیش از روز جشن تولد دالاهو، دعوت از مهمانها آغاز شد. قرار بود مهمانی در یک منطقه خوش آب و هوای اطراف تهران، به صرف عصرانه و شام، به همراه چند فعالیت جذاب و مهیج، برگزار شود.
برای این جشن، طی تماس تلفنی و ایمیل، دوستان زیر دعوت شدند:
- همکاران ستادی دالاهو که در دفتر مشغول به کار هستند. دوستانی که شاید فقط صدای آنها را از پشت تلفن شنیده باشید و یا با توجه به حوزه فعالیتهایشان (مانند عملیات، حسابداری، تولید محتوا و...) در جریان تمام تلاشها و خدماتشان نباشید.
- برخی از تور لیدرهای دالاهو که در روز موعود، مسئول اجرای سفرهای دیگر نبودند و افتخار میزبانی از آنها را داشتیم.
- تعدادی از همسفران دالاهو که حالا از بهترین دوستانمان شدهاند.
- در نهایت شرکا و خانوادهی اعضای دالاهو که همگی برای ما بسیار مهم هستند و از بودنشان در کنار خود بسیار خوشحال بودیم.

جشن تولد دالاهو چگونه آغاز شد؟
۴ خرداد 1402، کمی قبل از ساعت ۲ ظهر، خودمان را به میدان ونک رساندیم. همان نقطهای که بسیاری از تورهای دالاهو حرکتشان را از آن آغاز میکنند و به سمت کشف تجربههای نو میروند. برای تولد دالاهو، 3 اتوبوس تدارک دیده شده بود تا تمام مهمانان، با هم به سمت مقصد رهسپار شوند و ضمنا از کنار هم بودن بیشتر لذت ببرند.
با توجه به برنامه ریزی دقیق آقای شادفر (مدیرعامل و بنیانگذار دالاهو) و تیم عملیات، خیلی زود همه مسافران به اتوبوسهایی که از قبل برایشان تعیین شده بود رفتند و سفرمان آغاز شد.
در مسیر چه کردیم؟
از آنجا که ساعت حرکتمان پس از پایان ساعت کاری بود و احتمال داشت خیلی از همسفران فرصت صرف نهار را پیدا نکرده باشند، در اتوبوسها با ساندیچهای خوشمزه (کوکو سبزی، کتلک و الویه)، به همراه شربتهای خوش طعم ایرانی، پذیرایی انجام شد. این وعده غذایی سالم و جذاب، انرژی گروهها را بیشتر کرد و از سوی دیگر، تازه شدن دیدار دوستان قدیمی، جوی شاد و عالی به اتوبوسها بخشید. آنقدر در راه گفتیم و خندیدیم که زمان به سرعت گذشت و به مقصدمان رسیدیم.

تولد دالاهو کجا بود؟
حالا ماجراجویی ما آغاز میشد و به لطف خوش ذوقی مدیران دالاهو و تلاش تیم عملیات و پشتیبانی، قرار بود عصری عالی را در «مزرعه خورشید» بگذاریم. این مزرعه که در دماوند و 4 کیلومتر پس از گیلاوند واقع شده است، یک مجموعه کامل از رویدادها، تجربهها و اتفاقهای خاص است.
برای آنکه بتوانیم بیشتر از امکانات استفاده کنیم، به سه گروه تقسیم شدیم و هر کدام به سمت جاذبهای رفتیم. برخی با اسبها، در دشتهای سبز و فراخ مزرعه گردش کردند. برخی سوار تراکتور شدند و با گذر از تپههای پر گل، به کافهای در میان درختان گردو رسیدند و با چای آتیشی پذیرایی شدند. عدهای هم از پل معلق گذشتند و با سرسره آلپاین یا سرسره کوهستان، بالا رفتن آدرنالین را تجربه کردند.
با هماهنگیهای صورت گرفته، جای گروهها عوض میشد تا همه بتوانند تمام این تجربهها را داشته باشند و امکانات مزرعه خورشید، در اختیار تمام مهمانها قرار بگیرد.
در کنار تمام اینها، مهمانان میتوانستند از محل نگهداری حیوانات بازدید کنند، تجربه پختن نان را داشته باشند و در نمایی بینظیر با بلندای کوه دماوند، عکس بگیرند.

چمدانی شیرین، پر از خاطره
دیگر هوا تاریک شده بود که همگی به سمت رستوران مزرعه خورشید حرکت کردیم. در اینجا قرار بود مراسم تولد دالاهو برگزار و با عصرانه و شام، از مهمانان پذیرایی شود. نخست شیرینی، میوههای رنگارنگ و شربتهای طبیعی، خستگی را از تن مسافران بیرون کرد. بعد آقای شادفر، برایمان از دالاهو، همراهان آن و مسیری که تا امروز طی کرده است، گفتند.
ایشان از دوستان عزیزشان، آقایان سیامک دانایی و علی شجاعی گفتند که در آغاز و رشد دالاهو نقشی کلیدی و مهم داشته و دارند. سپس از همسر و فرزندشان که با صبوری، رشد دالاهو را باعث بودند، تشکر کردند. پس از آن از خواهر آقای شادفر که سالها در دفتر دالاهو وظایف مهمی را بر عهده داشتند، یاد شد.
با گذر این لحظات شیرین، کیک تولد دالاهو آورده شد. کیکی شبیه یک چمدان که روی آن برچسبهایی از کشورهای گوناگون نقش بسته بود و به نوعی نماد سفر و خلق خاطرات شیرین بود.
با فوت کردن شمع 17 سالگی، دالاهو رسما وارد 18 سال شد و جشن اصلی، با موسیقی زنده آغاز شد.

به وقت شام و عکسهای یادگاری
جشن بیش از 1 ساعت طول کشید و بعد با شام از مهمانان پذیرایی شد. پس از آن هم کیک و چای آورده شد تا شیرینی جشن تولد دالاهو، آخرین طعمی باشد که از این جشن عالی در خاطراتمان باقی خواهد ماند. با اتمام شام و چند موسیقی خاطره انگیز دیگر، با هم عکسهای یادگاری گرفتیم و حوالی ساعت 11 شب به سمت اتوبوسها حرکت کردیم.
پیش به سوی خانه
برای برگزاری هر چه بهتر این جشن تولد، دالاهو سه تا از بهترین رانندههای اتوبوس، از بین بهترینها را انتخاب کرده بود. به همین دلیل میدانستیم که در امنیت و سلامت کامل به خانه میرویم. در نتیجه از فرصت دو ساعته که در اتوبوس داشتیم، برای استراحت و گپ و گفتهای دوستانه استفاده کردیم. تا وقتی که به میدان ونک رسیدیم و با خاطراتی ناب و دوستداشتنی از همدیگر خداحافظی کردیم. داستان تولد دالاهو اینجا تمام شد اما قصه تلاشهای ما، سرآغازی نو پیدا کرده است. چرا که بیش از پیش، خود را در کنار شما، یک خانواده میدانیم. خانوادهای که شادی و سعادتش آرزوی ماست و از گذراندن لحظات عمرمان در کنار آنها، احساس غرور داریم.
1402/03/16 | کد مطلب: 4836
لینک کوتاه:
https://dlho.ir/n4836 کپی کردن
برچسبها:
مجله دالاهو

