اپیزود ششم: ترکینگ؛ سفر به قلب طبیعت
در این اپیزود جذاب درباره ترکینگ در دل طبیعت بکر و مسیرهای تماشایی با جاذبههای کم نظیر در داخل و خارج ایران صحبت میکنیم. مسیرهای پیمایشی داخلی رو معرفی میکنیم و در کنارش برای کسانی که طرفدار پیمایش مسیرهای جذاب خارجی هم هستن این مسیرها را معرفی خواهیم کرد. درباره لیستِ کامل وسایلی که برای سفر ترکینگ لازم داریم هم صحبت خواهیم کرد و همین طور یه نکته جالب در مورد نحوه شکلگیری یا طراحی مسیرهای ترکینگ خواهیم گفت؛ یه مسیر ترکینگ یا تور پیمایشی چطور به وجود میاد؟
به پادکست دالاهو خوش اومدید. اینجا ما در خصوص سفر و گردشگری صحبت میکنیم؛ پس با من کریم شادفر همراه بشید تا به نقاط مختلف دنیا سفر کنیم و از حواشی سفر و مسافرت بشنویم.
این ششمین اپیزود ماست که تو آبان 1403 منتشر میشه. تو دالاهو، رویاهای سفر شما ر به خاطرات خوش تبدیل میکنیم. با دالاهو به عنوان همراهی مطمئن میتونید با خیالی آسوده از کشف و تجربهی سفر در ایران و جهان لذت ببرید. ما رو توی گوگل با جستجوی کلمه دالاهو راحت پیدا میکنید. همینطور آدرس وبسایت و اینستاگرام ما ر توی توضیحات همین اپیزود میتونید ببینید.
- خب بچهها سریع سوار شید، راه بیفتیم دیرمون شد. بچهها سوار شین. سفر خلخال به اسالممون دیر شد راه بیفتین. این شیلا هم که بابا دیرکرد.
-سلام سلام؛ من رسیدم.
-کجا موندی؟ تو چیکار میکنی؟
-دیر شد؛ ببخشید! فقط من چمدونمو بذارم. میام سوار میشم.
-این چمدونو با خودت برداشتی آورد واقعا. تو با چمدون میخوای بیای سفر ترکینگ خلخال به اسالم؟!
-داریم میریم سفر دیگه، با سامسونت که نمیتونستم بیام؛ باید وسایلامو تو یه چیزی میریختم.
-اشکال نداره؛ چمدونو بذار داخل ماشین بریم. رفتیم بالا در مورد سفر و ترکینگ باید بشینیم کامل صحبت بکنیم. بریم بالا.
-خوب شیلا بشین اینجا با همدیگه بشینیم یه گپ بزنیم، ببینیم اصلا تو داری شوخی میکنی یا واقعا با این چمدون اومدی سفر؟! تور رو سپردم به کمک لیدر، داره کارا رو جمع و جور میکنه. سفر طبیعتگردی که تو زیاد اومدی؛ اولین بارتم نیست. لیدر قدیمی و با تجربه هستی. سفر ترکینگ با چمدون اومدی واقعا؟!
-من فقط خوندم نوشته ترکینگ خلخال به اسالم. فرصت نداشتم اطلاعات صفحه رو بخونم. دیگه وسایلامو ریختم تو چمدون و با خودم آوردم.
-بذار اصلا یه بار با همدیگه کامل سنگامونو وابکنیم.گفتی سفر ترکینگ دیگه؟ اولا که تِرَکینگ نه و تِرِکینگ. خودت که زبانت از من بهتره. تِرَکینگ تو کلمهی انگلیسی به مفهوم پایش و کنترل یک فرایند و یک مسیریه که ببینی فرایند کجاست؟ تِرِکینگ به مفهوم یک سفر پیمایشی یا طولانی مدت توی طبیعت و نمیدونم که این کلمهی تِرَکینگ ر از خودش درآورده! هر جایی میریم میگن داریم میریم سفر تِرَکینگ به خدا تِرَکینگ نیست تِرِکینگه. تو یکی دیگه خداوکیلی تا آخر این سفر نگو تِرَکینگ.
-پس تِرَکینگ یا تِرِکینگ؛ مساله این است.
-برگردیم اگر میخوایم ببینیم اصلا سفر تِرِکینگ چی هست؟ فکر میکنم که باید یه مقدار قضیه ر باز بکنیم. تکلیفمون با هم روشن بشه. قبل از اینکه اصلا بگم سفر تِرِکینگ چیه؟ اجازه بدین من دو تا سبک سفر یا ورزش حالا اگه اسمش ر بخوایم بزاریم رو توضیح بدم. تا بتونیم تشخیص بدیم که اصلا سفر ترکینگ چی هست. اول بذار سفر کوهنوردی یا ورزش کوهنوردی ر با هم شفاف روشنش بکنیم و همینطور سفر هایکینگ. بعدش بگیم ترکینگ چیه؟ سفر کوهنوردی یا ورزش کوهنوردی یک سبک و سیاق سفر یا ورزشی هستش که معمولا این ورزش یا این سفرها با هدف صعود به قله انجام میشه. که حالا میتونه که این قله 2000 متری باشه، 4000 متری باشه یا 8000 متری باشه. توی سفرهای کوهنوردی معمولا کسی که این ورزش یا سفر رو انجام میده، هدف اصلیش صعود به قله است و به چالش کشیدن خودش و قدرت بدنی خودش و ارادهی خودش. معمولا این سفرها میتونه یک روزه باشه، میتونه چند روز تا یک هفته یا 10 روز طول بکشه. اما اگه بریم سراغ سفرهای هایکینگ یا پیادهروی تو طبیعت سفر هاکینگ پیادهروی تو طبیعت معمولا یک روزه هستن و تجهیزات و وسایل خیلی خاصی نمیخواد. قدرت بدنی آنچنانیم لازم نداره و معمولا هدف این سفرها یک فعالیت تفریحی و لذتبخش توی طبیعت یا یک مسیر معمولا طبیعی هست. اما ترکینگ یک نوع سفر و یک نوع فعالیتی ما بین کوهنوردی و هایکینگ هست. چطور؟ ترکینگ یک سفر طولانی مدت توی طبیعت هستش که این سفرها معمولا از یک مبدا شروع میشن و تو یه مقصدی تموم میشن. برخلاف کوهنوردی و هایکینگ؛ چون تو کوهنوردی و هایکینگ اکثر اوقات از یک مبدا شروع میکنن و نهایتا به همون مبد برمیگردن. اما معمولا کسایی که ترکینگ میکنن، خیلی دوست ندارن یه مسیر رفت و برگشتی برن. یه جایی شروع میکنن؛ مثل ما که داریم میریم خلخال. از خلخال شروع میکنیم از اسالم میایم بیرون. یه تفاوت دیگهای که معمولا سفرهای ترکینگ داره، بیش از یک روزه. یعنی شما یه سفری که یک روزه میری پیمایش میکنی برمیگردی، این دیگه هایکینگه. پس قاعدتا شما یک تعداد شبی رو باید اقامت داشته باشید. میتونه یک شب باشه، یک هفته باشه یا بیشتر از این حرفا. نهایتا شما توی ترکینگ هدفت و اصل برنامهات برای صعود به قله نیست. هدف و تمرکز روی لذت بردن از مسیر و پیمایش این مسیر هست. حالا میتونه این مسیر جنگل باشه، میتونه کنار دریا باشه، میتونه کنار دریاچهها باشه. میتونه حتی یک سری مسیرهایی که از کنار قلل عبور میکنن از خطالراسها و از روی یالها عبور میکنند. ولی نهایتا شما هدفت صعود به قله نیست. پس با این تفاسیر سفرهای پیمایشی و سفرهای ترکینگ یه همچین ورزش یا سفری هستش. مابین کوهنوردی و مابین هایکینگ. نهایتا هم تجهیزات و وسایلی که توی سفر ترکینگ لازم هست نه به اندازه سفرهای کوهنوردی یا ورزش کوهنوردی خیلی خاص و خیلی پیچیدهاست. ولی به اندازهی سفرهای هایکینگ هم نمیتونین شما به وسایل خیلی ساده برین. این یک تعریف بسیار کلی و خلاصهای از سفرهای ترکینگ هست و نهایتا مقابلش نمیشه تشخیص داد که بالاخره ترکینگ مادر سفرهای کوهنوردی بوده یا کوهنوردی مادر سفر ترکینگ. قضیه همون مرغ و تخم مرغه شیلا. نمیتونیم تشخیص بدیم اول مرغ بوده یا اول تخم مرغ بوده. این کلیت تعریف سفرهای کوهنوردی، هایکینگ و ترکینگ شد. اینم اشاره بکنم که سفرهای ترکینگ تو ایران خودمون تقریبا میشه گفتش که بین پنج سال تا یه دههاس که طرفدار پیدا کرده. کوهنوردی یه ورزشی بود که خیلی وقت بود توی ایران بود. حالا خارج از ایران هم که سالها پیش بوده، نزدیک به یک قرن قدمت داره. ولی بعد از اینکه طبیعتگردی طی دو دههی گذشته تو ایران خیلی طرفدار پیدا کرد و همینطور هم داره رشد میکنه؛ سفرهای ترکینگ هم به مرور افزایش پیدا کرده و مردم بهش علاقهمند شدند. پس ما داریم میریم سفر تِرِکینگ خلخال به اسالم نه تِرَکینگ خلخال به اسالم.
-پس اجازه بده من یه مروری بکنم یه جمعبندی بکنم. ببینم درسامو خوب یاد گرفتم یا نه. به نظر میرسه با وجود اینکه این سه تا نوع سفر و سه تا سبک یه فصل مشترک دارن و اون هم پیمایش در طبیعت هست؛ اما با هم توی چند تا مورد تفاوت دارن. اولین تفاوتشون این که در ارتباط با طول مدت سفر و میزان مسیر با همدیگه تفاوت دارند. بعدشم اینکه نوع و هدف سفر در ارتباط با هر کدوم از این سبکهای سفر فرق میکنه و در طول سفرهای ترکینگ ما تنوع مسیر بافت زمین و عارضههای طبیعی خیلی متفاوتتری داریم. حتی محل اقامت مون هم ممکنه که متفاوت باشه. یعنی میتونه که توی کمپ و چادر باشه یا توی خانههای روستایی و خونههای محلی باشه. از طرف دیگه تجهیزات هایکینگ سادهتره و البته که کوهنوردی تخصصیتره.
-دقیقا همینطوره. شیلا خب تا اونجایی که من میدونم سفرهای طبیعتگردی زیاد رفتی و اهل سفری. حالا که هم تجربهاش رو داری و این تعاریف با همدیگه یه مقدار شفاف شدیم. احتمالا میتونی یک سری مزایای سفرهای ترکینگ الان حدس بزنی که چیه؟ در حقیقت یک سری آدم به این سبک و سیاق سفر علاقهمندن و چه تاثیراتی میتونه توی زندگی ما و حتی دیدگاه ما داشته باشه. میتونی حدس بزنی چیاس؟
-برای خود من که حالا کم و بیش سفرهای طبیعتگردی رفتم؛ یکی از مهمترین مزیتهاش این که فعالیتهای بدنی در طبیعت، میتونه تاثیر مثبتی روی تواناییهای جسمی و قوای فیزیکی آدم داشته باشه و پیادهروی در طبیعت احتمالا سیستم ایمنی بدن رو هم میتونه تقویت کنه. از طرف دیگه یکی از مهمترین نکته هاش برقراری ارتباط اجتماعیه. یعنی چی؟ ما وقتی سفرمون گروهیه و در طبیعته، داریم یه سری فعالیت تیمی مشترک انجام میدیم. مثلا این که باید با هم همکاری کنیم و از یه چالشی عبور کنیم. همدلیهامون بیشتر میشه. در عین حال میتونیم از یک منظره طبیعی یا یک جذابیت بصری به طور مشترک لذت ببریم. حتما این ر خودتم تجربه کردی با توجه به سابقه کوهنوردی که داری، که سفرهای طبیعتگردی باعث میشن تابآوری و صبر آدم در برابر مشکلات و چالشهای زندگی بیشتر بشه. آدما آگاه میشن از اینکه برای رسیدن به یک هدف باید تلاش کنن. یه سری پیشبینیها داشته باشن تا بتونن از اون چالشها عبور کنن. از اون مهمتر باز آشنایی با فرهنگهای گوناگونه. چرا؟ با توجه به چیزی که تعریف کردی از ترکینگ و اون مسیری که ما طی میکنیم تا به مقصد برسیم، حتما در طول مسیر ممکنه که از روستاها یا بافتهای محلی عبور کنیم یا حتی عشایر ببینیم. میتونیم تعاملات فرهنگی باهاشون داشته باشیم البته که با حفظ احترام به جوامع محلی. در نهایت اینکه فکر میکنم سفرهای طبیعتگردی حس مسئولیت آدمها را نسبت به محیط زیست و محل زندگیشون چند برابر میکنه.
- شیلا داشتی اینا رو میگفتی؛ اتفاقا برا من جالب بود. خب من تقریبا یک دههای حالا نگیم حرفهای اما نیمه حرفهای کوهنوردی کردم. البته الان دیگه خودم رو کوهنورد شاید ندونم. خیلی دیگه صعود نمیکنم. جالب بود برام. داشتم خاطرات و تجربیاتمو مرور میکردم؛ همهی حرفایی که گفتی باهاش موافقم. ترکینگ یک سری مسایل ر از کوهنوردی به عاریه گرفته و یک سری مسایل و خاصیتها ر از سفرهای هایکینگ یا سفرهای سبک طبیعتگردی عاریه گرفته. یعنی چی؟ دقیقا کسی که سفر ترکینگ میره اون به چالش کشیدن خودت، به مبارز طلبیدن طبیعت رو از کوهنوردی به عاریه گرفته و این سختیهایی که توی سفرهای ترکینگ هست و یه جورایی از کوهنوردی گرفته و تو ذات خودش آورده. از اون طرفم یک سری مسایلی که از طبیعت لذت میبری. از مسیر، از جاذبههایی که میبینی تنوع عارضههایی که تو مسیر میبینی از سفرهای طبیعتگردی و هایکینگ. معمولا کوهنوردها آدمای خاصی هستن، اصلا کلا از این سختی کشیدن و رفتن به قله و برگشتن و یه مسیر تکراری رفتن و خلاصه کوهنوردها خیلی اون لذتهای که تو سفرهای هایکینگ و ترکینگ هست و باهاش لذت نمیبرن. خاصیت اون آدماست. پس نهایتا سفر ترکینگ اون مسایلی که توی کوهنوردی بود مثل سختی و چالش کشیدن قدرت و ارادهی خودشون ر داره اما نه با شدت و حدت. از این طرفم لذت بردن از طبیعت ر داره و شما توی سفرهای ترکینگ هدفش و تمرکزش این هستش که تو مسیر از جاذبهها و زیباییهای که میبینی لذت ببری. خداوکیلی شیلا راستشو بگو کلا با همین چمدون اومدی این سفرو؟ یا با من شوخی داری؟!
- حالا شادفر بذار برسیم، چمدونو بازکنم، شاید یه چیزایی بدردبخوری پیدا شد واسه این سفر.
- با این چمدونت میخوای راه بیفتی؟ تکلیف منو روشن بکن واقعا به جای کوله و وسایل دیگه اینو آوردی؟
- یه سری وسایل آوردم راستش چون از جایی میومدم که نمیتونستم کوله و کفش پیمایش و وسایلم رو بذارم توش مجبور شدم که همه رو بریزم توی چمدون با خودم بیارم.
- بذار بشینیم با هم دیگه لیست وسایلو یه مرور بکنیم. مطمئن بشیم که وسایل تکمیل هست یا نه؟ میتونی این سفر رو بیای یا مجبوری بمونی توماشین. برای سفرهای ترکینگ همونجوری که تا اینجا صحبت کردیم؛ یک سری وسایل و تجهیزات لازمه؛ نه به اندازهی کوهنوردی خیلی حرفهای نه مثل هایکینگ خیلی وسایل ساده. اگه وسایل رو نداشته باشی قاعدتا هم خود مسافر یا تویی که داری میای سفر اذیت میشی و احتمالا بعدش منه لیدر اذیت میشم و ممکنه حتی برای همگروهیها و بچههای همسفر مشکل پیش بیاد. وسایل ترکینگ بر اساس اولویت بندی و اهمیت؛ به این ترتیب که میگم: حتما باید کسی که این سفرها ر انتخاب میکنه همراه داشته باشه. اولین و مهمترین وسیلهی سفر ترکینگ کفش مخصوص این سفرهاست. کفشی که برای تریکینگ میخواید استفاده بکنید نه مثل کفشهای کوهنوردی خیلی کفشهای خاص و سنگین و عجیب و غریبه؛ نه مثل کفشهای هایکینگ کفشهای معمولا ساق کوتاه هست، هستش. چرا؟ چون تو سفرهای ترکینگ ما معمولا از یک سری شیب عبور میکنیم؛ سربالا داریم، سرپایینی داریم. حالا اگر شما یه ترکینگی رو توی کویر رفتی بحثش جداست. ولی به خاطر اینکه شما از شیبها گذر میکنی معمولا کفشهای ترکینگ باید حتما یا نیم ساق یا ساقبلند باشه. به خاطر اینکه مچ پات رو بگیره و نهایتا تو این شیبهای که اشاره کردم یه وقت مچ پات نپیچه. ولی خب لازم هم نیست که به قول کوهنوردها شما برید کفش خیلی سنگین و کفشهای خاص بخری. رو این حساب بهتر هستش که موقعی که داری کفش میخری از اون فروشنده یا فروشگاهی که داری تهیهاش میکنی مشورت بگیری و راهنماییت کنه تا بهترین کفش رو انتخاب بکنی. البته اگه بخوایم وارد جزییاتش بشم شیلا خودت بهتر میدونی تجهیزات و وسایل سفر خیلی بحث گستردهایه. فکر میکنم یه اپیزود جدا باید براش بذاریم. پس این از کفش ترکینگ.
- خب خدا ر شکر کفش و دارم.
- منم شک داشتم تو وسایلت ناقص باشه؛ چون سالهاست داری سفر میکنی. بحث دوم یا وسیلهی دوم که خب خیلی مهمه توی سفرهای ترکینگ و یه جورایی خانه به دوشی ماست کولهی ما هستش. کوله معمولا به تناسب سفری که میرید دو تیپ میتونید شما کوله داشته باشید. سفرهای پیمایشی معمولا یا شما کولهکشی دارید؛ به این مفهوم که از اول تا آخر سفر یا بخشهایی از سفر قراره این کوله رو دوشتون باشه. بعضی سفرها، نه. برخلاف این سیستم شما کولهی اصلیت رو میدی به شرپا، میدی به یک چهارپا یا یک وسیله نقلیهای...
- صبر کن، من چمدونمو چجوری بذارم روی چارپا؟
- شما اولا که گفتم چمدونت برای این سفر مناسب نیست. بعدشم فرض کن اصلا این چمدونو بخوای رو دوشت بیاری. فکر اینو کردی که گردن و کمرتو این چرخش اذیت میکنه! اینو میخوای چیکار بکنی؟
- یه ذره سختم هست ولی بریم ببینیم چیکار میتونم بکنم.
- شما چمدونتو میذاری میمونه تو ماشین با همون کولت میای.
- بذار من ادامه بدم کولهها رو توضیح بدم. همونجور که داشتم میگفتم یک سری سفرها هستند که کوله رو خودتون میکشید. یک سری سفرها هستن که کوله ر میدید در حقیقت یک تیمی براتون حمل میکنه؛ تیم پشتیبانی حمل میکنه و خب خودتون پای پیاده باید برید. کولهکشی ندارید که خوب خیلی خوبه. اما اینجا هم شما باید یه کوله یک روزه همراهتون باشه که اون وسایل مورد نیاز و ضروری اون سفر یک روزه همراهتون باشه. حالا کوله چند روزه باید چه شکلی باشه؟ معمولا کولههای چند روزه بین 50 تا 65، 70 لیتر باید باشه. مگه قراره بنزین جابهجا کنیم؟!
- بنزین قرار نیست جا به جا کنیم ولی خب واحد کوله اینجوری تعریف شده. حالا چراییشو ما فعلا کار نداریم و قرارنیست که توش آب بریزیم ببریم با خودمون. اما بر اساس تعاریفی که شده شما معمولا توی ترکینگ چون بیشتر از دو روز قراره سفر بری، زیر 50 لیتر احتمال زیاد وسایلت جا نمیشه و جا کم میاری. بالای 65، 70 لیتر به خاطر اینکه معمولا کولهکشی آدما حدودا 12،13 تا 14 کیلو به تناسب وزن و قدشون متفاوت هست؛ بیشتر از اینا اصلا اذیت کنندهست و نمیتونن با خودشون ببرن. بهتره که ما کوله بالای 65،70 لیتر نخریم که وسایل بیخودی هم با خودمون نبریم. کوله یه روزه هم چون شما تو فصول مختلف احتمالا قراره ترکینگ بری؛ پاییز، زمستون، سرما و گرما، یک سری وسایل ضروری همیشه باید همراهتون باشه و این کوله یکروزه هم معمولا 25 تا 30 لیتره و این مقدار کوله مناسبی هستش. کوچکتر از این، احتمالا تو پاییز و زمستون جا کم میاری. بزرگتر از این واقعا برای سفر یه روزهای که قرار رو دوشتون باشه و وسایل همون روز توش باشه خیلی نیازی نیستش. وسیله بعدی که ما حتما حتما تو سفرهای ترکینگ بهش نیاز پیدا میکنیم؛ البته ممکنه بعضی سفرها لازم نشه، چادرکمپینگ هستش.
- همین چادرهایی که فنر داره و میزنی باز میشه دیگه.
- خدا وکیلی درد منو تازه نکن. این چادرا واسه سفر ترکینگ نیست. اون چادر فنرایی که میگی به درد این میخوره که بری تو پارکهایی که توی تهران هست یا تو شهرهای مختلف ازش استفاده کنی و مثلا شب بخوابی و پاشی. برای این سفر مناسب نیست. من بهشون میگم چادر قابلمهای. برای این سفرها مناسب نیست چون شبیه قابلمه و ماهیتابهاس. بگذریم. چادر هم توی سفر ترکینگ، نه به اندازهی چادرهای کوهنوردی خیلی حرفهای هستن، که خب خیلی گرون قیمت هستند و شرایط خاص خودشون دارن؛ نه واقعا مث این چادر فنریها که اشاره کردی، چادرهای اصطلاحا پیش پاافتادهای هستن. تو سفرهای ترکینگ بازم باید چادری باشه که الزاما حتما باید دوپوش باشه و خدمتتون عرض بکنم که معمولا موقع خرید به تناسب خودتون یا همسرتون یک یا دو نفره باشه؛ بیشتر از دونفر معمولا حجیم هستش و وزنش هم میره بالا و حمل و نقلش خب سخت میشه. رو این حساب باز میتونین با مشورت اون فروشگاهی که دارید خرید میکنید، یک چادر مناسب با قیمت و کیفیت مناسب تهیه بکنید. وسیلهی بعدی که خیلی مهم هستش، وسیلهای که باعث میشه شما شب بتونید خوب بخوابید تا در ادامهی سفر بتونین به راحتی مسیرتون رو ادامه بدید؛ تا اونجائیکه من میدونم شیلا تو خوش خوابی! چه وسیلهایه؟
- قطعا که کیسه خواب و زیرانداز که بندازم زیر کیسه خواب و هم عایق بشه هم محل خوابمو نرمتر کنه.
- تو که دنبال اون چادر فنریا بودی نگو رفتی که کیسهخوابتو از این کیسه خواب آمریکاییها که توی مترو و گمرک میفروشن، گرفتی؟
- از گمرک گرفتم از اون کیسهخوابها که مال سربازهای آمریکائیه!
- اون کیسه خوابها فیک هستن، اصلا به درد این کار نمیخوره. فروشندههاشون بهتون دروغ میگن. بگذریم؛ بازم کیسهخواب هم، همونطور که در مورد چادر صحبت کردم، لازم نیست مثل کوهنوردها، کیسه خواب خیلی عجیب و غریبی تهیه بکنید. بازم کیسه خوابی هستش که مناسب فصول مختلف سال باشه. حالا بازم در مورد جزییاتش که میزان گرمایشش چقدر هستش رو کاری ندارم. ولی این کیسه خواب باید کیسه خوابی باشه که تو فصول حتی پاییز، اگر سفر میرید مناسب خوابتون باشه. بعد از اونم یک زیرانداز خوب میتونه واقعا یه خواب راحت رو براتون تضمین بکنه به خاطر اینکه سرمای زمین رو بگیره و به غیر از اون سنگهایی که زیر چادرتون هست و احتمالا تا صبح میخواد اذیتتون بکنه، این مشکل رو برطرف کنه. پس کیسهخواب و زیرانداز رو حتما حتما باید کسی که اهل سفر و ترکینگ هست با خودش داشته باشه. غیر از این دو تا وسیلهی خیلی مهم هستش که اگر تو کوله یه روزتون، غذاتونم اگر یک درصد جا گذاشتید، اینو نباید جا بذارید. اگه گفتی دو تا وسیله چیه؟
- خوب فکر میکنم که یکی از ضروریترین وسیلهها هدلمپه.
- بسیار عالی! دقیقا درسته. هدلمپ یا چراغ پیشونی، وسیلهای هستش که حتما حتما باید پر شالمون باشه. توی کوله یک روزهمون همیشه همراهمون باشه. به این علت که تا اینجا فکر کنم، متوجه شدین ذات سفرهای ترکینگ یا حتی طبیعتگردی اینجوری هستش که با طبیعتی باهاش در ارتباط هستید و روبرو هستید که هر لحظه ممکنه شرایط تغییر بکنه و بر خلاف برنامهریزی و هزاران دلیل که ممکنه پیش بیاد، ممکنه شما به تاریکی شب بخورید و نداشتن یه هدلمپ میتونه واقعا دردسرساز باشه. پس این هدلمپتون همیشه توی کولهتون و پر شالتون باشه. دومین وسیلهای که همیشه باید تو کولت باشه، خصوصا تو فصول سرد. اون چیه؟
- معلومه دیگه؛ چتر. چون هر لحظه ممکنه بارون بیاد.
- ای خدا! چتر بدرد طبیعتگردی نمیخوره. منم که میدونم تو شوخی کردی. ولی اتفاقا گفتی چتر، بذار یه خاطره بگم. تور ترکینگ لیکیه دالاهو رو پارسال برده بودم. روز سوم پیشبینی این بود که بارندگی قراره اتفاق بیفته. خب همهی بچهها وسایلشون رو آورده بودن. بارون که کرفت یکی از بچهها دیدم از کولهاش یدونه چتر درآورد. گفتم فلانی چتر واقعا! گفت: حالا میبینی دیگه نگاه کن. وقتی خشکم شما خیس میشید و فلان و.... یه ساعتی خلاصه هنوز باد نگرفته بود و خب این چتر واقعا براش مناسب بود. فارغ از اینکه دست باید تو طبیعتگردی آزاد باشه؛ ولی بعد از یک ساعت خلاصه یه بادی گرفت و چتر ایشونم تعطیل شد. مجبور شد که بره سراغ گورتکس و این رو جایگزین چترش کرد. چترمناسب سفر طبیعت گردی نیست. ولی یک پانچو یا گورتکس اگر توی فصول سرد و بارونی میخواید سفر بکنید حتما حتما باید تو کولهتون باشه تا هم از خودتون و هم از کولهای که روی دوشتون هست محافظت کنه که خیس نشه. البته اگر شما مسیر کویری دارید میروید یا هواشناسی 100% اعلام کرده که بارون نیست میتونید حالا یه جورایی بذاریدش کنار. به غیر از این، خلاصه ما یه سری مسایل دیگه هم داریم.
- فقط من بگم، من خیلی آدم سرمایی هستم و تا جایی که تونستم با خودم پولیور و کاپشن پشمی و از اینجور چیزا آوردم که محکمکاری بشه.
- لباس گرم؛ شیلا کاملا درسته. باید حتما توی فصول سرد، الانم که داریم خلخال به اسالم میریم همراهمون باشه. ولی باز هم لباس گرم یک سری نکاتی داره. لباس پشمی کاپشن آنچنانی، ما تو شهر اینا ر داریم و استفاده هم میکنیم. اینا خوبن اصلا بحثی توش نیست. اما چون تو سفرهای ترکینگ یا طبیعتگردی ما با محدودیت جا و محدودیت وزنی مواجهیم و نمیتونیم هر چیزی ر با خودمون ببریم. خوشبختانه تکنولوژی بازم به کمک اهل سفر اومده و خیلی از این وسایل رو خیلی حرفهایتر طراحی کرده. لباسر معمولا به صورت لایه لایه است و شما میتونید چند لباس مختلف ر با وزنهای خیلی کم با خودتون ببرید. مثل لباس بیس که خودش معمولا دو سه تیپ هستش. مثل لباس پلار که باز هم لباس بسیار گرم و خیلی کموزن هستش. نهایتا گورتکس که رو اینا میپوشی. گفتی لباس گرم بازم یه خاطره یادم اومد؛ اینم از یکی از سفرهای ترکینگ بگم بدنیست؛ موضوع برای خیلی قبله، شاید سال 86 یا 87 اوایل دالاهو بود. ما یک سفر پیمایش داشتیم از جنگل ابر به شیرین آباد و توی فصل خرداد بود. جهت اطلاع. دیدم که همون اول سفر یه آقایی اومد با لهجه بسیار شیرین و دوست داشتنی یزدی از هموطنای یزدیمون بود. دیدم با یه کیف سامسونت اومد و لباس تقریبا مردونه. گفتم فلانی با همین داری میای؟ با لهجهی شیرین یزدی گفت ما بچهی کویریم، سرما نمیفهمیم. خیالت راحت آقای شادفر. کاری نداریم خلاصه خرداد ماه، ما شب رسیدیم. تو مسیر کمپ داشتیم و آتیش روشن کردیم و دیدم که ساعت هشت و نه شب به بعد یواش یواش این دوستمون داره میلرزه. گفتم فلانی تا صب میخوای چیکار کنی؟ نگران نباش من حالم خوبه. اولا که تا صبح نتونست بخوابه دوم اینکه مثل کباب کنار آتش نشسته بود پنج دقیقه روش گرم میکرد خلاصه پشتش یخ میزد. دوباره برمیگشت پشتش گرم میکرد، خلاصه روش یخ میزد.
- یاد مرغ بریونا افتادم.
- دقیقا مثلا اونا تا صبح من فکر کنم چند بار ترک خورد. فکر میکنم بعد از اون یاد گرفت که سرمای شب با چیزی که ما توی شهر احساس میکنیم و با یه ذره سرما سریع میتونیم به یه جای گرم برسیم، با طبیعت خیلی فرق میکنه. نداشتن لباس گرم واقعا میتونه دردسرساز بشه. در ادامهی تجهیزات خب وسایل دیگهای هم میتونید داشته باشید. اما چند تا مهماش و میگم. مابقیش خب قاعدتا شخصیه و هر کسی به تناسب خودش میتونه این وسایلو ببره. کلاه آفتابگیر برای مسیرهای کویری یا روزهای آفتابی خیلی کمکتون میکنه. قطعا خب پوستتون سالم بمونه. مخصوصا شما که شیلا جان به پوستت خیلی حساسی. دستمال سر وسیله خیلی کاربردیه. جاهای مختلف واقعا بسیار کمککنندهاس. وسایل پخت و پز و ظروف که خب برای غذا خوردن خیلی مناسب هست. مثلا اگه غذای گرم بخوای بخوری و همینطور سر شعله و پیکنیک گاز یا کپسول گاز که وسایل اصلی هستش. معمولا اهل سفر تر کینگ همیشه همراهشون هست.
- من حالا دوتا باتوم هم آوردم. نمیدونم به دردم میخوره یا نه.
- بسیار نکتهی خوبی اشاره کردی. باتوم که بعضی به اشتباه بهش عصا هم میگن، چوب میگن، چماق میگن. نمیدونم این اسامی رو کی از خودش درآورده! چیزی که حالا بین اهالی سفر نرم هست، باتوم هست. که معمولا باید به صورت یک جفت باشه و این توی مسیرهای شیب خیلی خیلی کمک خوبی هست. خصوصا برای محافظت از زانوها که توی سر پایینی خیلی فشار بالایی ر تحمل میکنن. این باتومها خیلی کمک کننده است. مخصوصا اگر بارون هم زده باشه و مسیر لغزنده باشه، بازم میتونه کمک بکنه. خب شیلا جان این وسایلی بود که ما یه سفر ترکینگ لازم داریم. خدا وکیلی همهی اینا ر داخل این چمدون آوردی؟ یا نیاوردی؟
- آره من که همه این وسایل ر آوردم، خیالت راحت. اتفاقا یه نکتهی کوچولو رو هم اضافه کنم به حرفات؛ اینکه در سفرهای طبیعتگردی سعی کنید که همیشه سبک و بدون آوردن وسایل غیرضروری مسافرت کنید. وسایلاتونو ببندید.
- ولی همهی این حرفا ر زدیم شادفر، خودم برام همیشه یک سری مسائل دغدغست و این سوال خیلی از همسفران هم هست. آیا اصلا ما توانایی فیزیکی و توانایی جسمانی این نوع سفرهای پیمایشی چندروز داریم یا نداریم؟
- سوال خیلی مهمی پرسیدن این سوال چندین سال سوال کنکور بوده و جالبه بدونید که خب مسافرای منم خیلی اوقات این سوال میپرسن. لازمه که در مورد این توضیح بدم و به صورت کلی بهش اشاره بکنم. کسی که بدنش اصطلاحا از یک سلامتی نرمال برخوردار هست و مشکل خاصی نداره، میتونه با رعایت کردن یه سری نکاتی که تا اینجا گفتیم و در ادامه خواهیم گفت سفرهای پیمایشی ترکینگ رو بره. محدودیت سنی هم خیلی واقعیتش نداره. جهت اطلاعاتت بخوام بگم همین مسیر خلخال و سالم و دختر خود من تو چهار سالگی رفته.
- چهار سالگی! پس من خیلی دیر دارم شروع میکنم!
- دیر نیست به جهت اطلاعاتت در ادامه اشاره بکنم من مسافری داشتم که بسیار هم سرحال هست، هنوز هم با ما همسفره. سفر ترکینگ لیکیه با من بود. گرجستان با من بود. 76 یا 77 سالش هست. خدا حفظش بکنه و واقعیتش چند برابر من انرژی داشت و داره هنوز و هنوزم سفرهای کوهنوردی هم خیلی میره. پس با این تفاسیر یه آدم 4 ساله تا 77، 78 ساله، تن سالم باشه میتونه. اما اینکه آیا بتونیم تشخیص بدیم که آیا برای این سفری که حالا خوششون اومده و عکساشم دیدیمو تعریفشم شنیدیم، بخوایم بریم یا نریم؟ میشه با یک سری نکات، بررسی و تطابق دادن یه سری اطلاعات با شرایط خودمون، تصمیم بگیریم که این سفر ر میتونیم بریم یا نه. معمولا مجریان حرفهای تورهای ترکینگ یا پیمایشی اومدن سفرهاشون رو، البته نه فقط سفرهای ترکینگ، همهی سفرها رو یک درجه سختی گذاشتن. این درجه سختی اصلا آیهی قرآن نیستش که بگیم حتما مثلا ثابت همه جا. هرکسی یا هر شرکتی یا هر مجری با یک سری اصولی تعریف کرده ولی معمولا این درجه سختیها از درجهی 1 تا 5؛ بعضیها 1 تا 7 بعضیام تا 10 در نظر گرفتن.
- سفری که 1 از 5 باشه، میرسیم میخوابیم!
- 1 از 5 اینجوری هم نیست. خب قاعدتا یه سری سختیایی داره دیگه سفر. میتونه مثلا سفر الیمستان باشه با درجه 2 باشه. ولی در مورد سفر ترکینگ معمولا درجه سختی قاعدتا چهار به بالا هست. 4 از 5 یا 5 از 5 در نظر میگیریم.
- الان خلخال و اسالم چنده؟
- 4؛ چون کولهکشی نداره. ولی اگه کولهکشی داشت قطعا 5 بود. اجازه بده این تعریفها ر بگم. که این درجه سختی از کجا اومده؟ درجه سختی رو مجریان براساس یک سری شاخصههایی که توی سخت بودن سفر تاثیرگذار هست تعریف میکنن. حالا چه چیزایی تو این سختی تاثیرگذار هست؟ این نکاتی که میگم؛ معمولا درجه سختی از میزان پیادهروی براساس کیلومتر میاد. شما قراره چند کیلومتر پیادهروی بکنید؟ قراره 30 کیلومتر پیادهروی بکنید توی 2 روز یا قراره بیشتر از اینها پیادهروی بکنین. موضوع دوم ساعت پیادهروی هست. شما قراره روزانه چند ساعت پیادهروی بکنید. 2 ساعت؟ 5 ساعت؟ 10 ساعت؟ بعضیا ممکنه به هر علتی تعداد ساعت بالا رو دوست نداشته باشن یا حال نکنن پیادهروی بکنن. میزان ساعت هم یک شاخصی هست که شما بدونید این سفر چطوره. موضوع مهم دیگهای که تاثیرگذاره روی سختی میزان شیبی هستش که شما بالا یا پایین میرید. سفرهای کوهنوردی تکلیف روشنه. طرف میدونه که قراره 4000 متر افزایش ارتفاع بده. ولی توی سفرهای ترکینگ خیلی مهمه که شما این دامنهها و مسیری که دارید میرید چقدر از شیب میرید بالا؟ مسیری که مثلا کلا 100 متر افزایش ارتفاع داره کلا مسیر سختی نیست ولی اگه قرار باشه شما توی مثلا نیم ساعت یا یک ساعت بالاجبار یه گردنهای رو رد بکنید که500، 600 متر افزایش ارتفاع داره مخصوصا با کولهکشی، نمیگم شرایط بغرنجیه ولی خب خستهکنندهاس. شیب پایین هم برخلاف تصور که فکر میکنی راحته، اینجوری نیستش که ما شیب رو میندازیم میریم پایین دیگه.
- خیلی خوبه دیگه یه تیوب میندازیم زیرمون میریم پایین.
- میری پایین، اون پایین وقتی با تیوب رسیدی، اولا که اگر داشتی هم یه نفر باید بایسته با خاکانداز تو رو جمع بکنه. تیوب رو میتونی توی فصل زمستون بری آبعلی، تیوب سواری بکنی. سرپایینی هم ساده به نظر میرسه. ولی سرپایینی هم وقتی که قراره توی مسیر ماسوله به ماسال نزدیک به 1000 متر رو تو یک روز کاهش ارتفاع بدی؛ واقعیتش وقتی میرسی پایین، زانوها نگیم قفل شده بهش خیلی فشار اومده. سرپایینی برخلاف تصور حتی با وجود باتوم میتونه، خودش یه نوع سختی باشه. تو بخش توضیحات کولر اشاره کردم که کولهکشی ممکنه داشته باشیم یا نداشته باشیم. یکی از مسایلی که تو درجه سختی سفر ترکینگ اثرگذاره، کولهکشی هستش که باشه یا نباشه. بودن یا نبودن هر دوشون تومنی صنار با هم فرقشه. شما یه کوله دو سه کیلو رو دوشت باشه یا یه کوله 14 کیلو ر چند روز بخوای با خودت ببری و تجربش رو اگه داشته باشی میفهمی چیمیگم؛ که درد شونهها وقتی شروع شد و اذیتت کرد چه تفاوتی داره! پس اگه سفر ترکینگ میخوایم بریم ببینیم که آیا کولهکشی داره یا نداره. موضوع دیگهای که هم جذاب و هم میتونه توی سختی سفر تاثیرگذار باشه نوع محل اقامته. شما میتونید محل اقامتتون چندین شب کمپ باشه.
- چندین شب کمپ یعنی اینکه حموم خبری نیست!
- درسته مخصوصا برای شما خانمها که روی این حساسیت دارید. الزاما نه اینکه حموم خبری نیست ولی احتمالش هست. شما دارید چند شب شاید دو شب ده شب نمیدونم قراره کمپ بکنیم و تو این چند شب، مقدار مصرف آب شاید برای نوشیدن و پختوپز و غذا خوردن باشه و خیلی محل مناسبی حتی برای دوش گرفتن و حمام رفتن نباشه. فارغ از اون در این که خود کمپ بودن و شب مانی داشتن زیبا هست. ولی خب بالاخره بحث سرویس بهداشتی که شما دیگه توالت فرنگی هم اونجا ندارید که...
- خدا ر شکر آفتابه آوردم.
- نیازی به آفتابه نیست. اون خودش وسیلهی اضافهاس. اصلا نمیتونی بیاریش، بماند. ولی در مجموع نوع محل اقامت هم تاثیرگذار هست توی سختی سفر. ولی خب همه سفرها اینطوری نیست. سفر لیکیه ترکیه که ما اجرا میکنیم هر شبش جهت اطلاعت میرسیم به یه هتل 3 یا 4 ستاره. شام گرم، دوش، تخت خواب، به راحتی صبح بلند میشی و دوباره مسیر رو ادامه میدی. ولی خب بعضی مسیرها هستن که اینطوری نیست. نهایتا یه موضوع دیگهای که توی سختی سفر میتونه تاثیرگذار باشه تعداد روزی هست که شما میرین. خلخال و اسالم کلا 2 روز میری. شیلا تو توانایی سه سال پیادهروی رو داری؟
- سه سال پیادهروی؟!
- سه سال پیادهروی و حدودا 24000 کیلومتر.
- چقدر؟!
- 24000 کیلومتر.
- بیست و چهار هزار کیلومتر!
- اشتباه نشنیدی، این طولانیترین مسیر ترکینگی هم که توی دنیا طراحی شده و توی کاناداس. مسیرهای طولانی زیادی داریم شیلا. ما مسیر 8 هزار کیلومتر 7 هزار کیلومتر 6 و 4 هزار داریم توی جاهای مختلفی مثل کانادا، آمریکا، ژاپن، نپل و مسیرهای مختلف. واقعیتش من تو مخیلهام همچین مسیری نمیگنجه. سقف آرزوهام پایینتر از این حرفاست. میخواستم اشاره بکنم که تعداد روز ترکینگ هم خیلی تاثیرگذار هستش به درجه سختی سفر. چون ممکنه بعد از چند روز حتی ما از نظر ذهنی و روحی خسته بشیم و نخوایم ادامه بدیم.
- با همهی این حرفایی که زدی شادفر به نظرم میرسه که آمادگی ذهنی و آگاهی درمورد مسایل سفر و پیچیدگیاش و پیشبینیهایی که باید انجام بدیم و از قبل داشته باشیم میتونه حتی از قوای جسمانی و توانایی فیزیکیمون هم مهمتر باشه.
- کاملا درسته. بازم منو یاد یه خاطرهای انداختی. دقیقا تو همین مسیر خلخال به اسالم مسافری داشتیم اول سفر اومد و دیدم که با یک تیپ، تقریبا کت شلوار طور! حالا نگم اما با یک تیپ شهری. و گفتم فلانی داریم خلخال تا اسالم میریم با همین تیپ داری میری؟! گفت والا من عکسای سایتتون نگاه کردم خیلی مسیر خوشگلی بود و خب ثبت نام کردم دیگه. گفتم خب جزییات مسایل تور نخوندی. گفت همین که قشنگه مسیر برای من کفایت میکنه!
- خب پس مثل من بوده یه جورایی.
- نه خودتو اصلا با اون قیاس نکن. تو اولش یه جوری ادای کسایی که خبر ندارن درآوردی.
- آخه میدونی من هنوز یک عالمه چالش و دغدغه دارم.
- نترس همه ر بپرس ببینم دغدغههات چیه؟
- مثلا اولین چیزی که همیشه تو سفرهای طبیعتگردی بهش فکر میکنم با وجود این که میدونم الان یه عالمه تجهیزات مثل جیپیاس و قطبنما هست؛ اما میگم نکنه گم بشیم توی سفر.
- ببین مسالهی گمشدن توی سفرهیا ترکینگ نه اینکه نیست، اما با رعایت کردن یه سری نکات میتونه به صفر نزدیک بشه. چطوری؟ شما اگه سفرتون با یک تور لیدر و یک مجری مجرب و حرفهای میرید قاعدتا اون تورلیدر و اون مجری یک سری نکات ر رعایت کرده. مثل چی؟ مثل اینکه اون لیدر حتما حتما جی پی اس مسیر رو داره حتی اگه می شدیدی هم بگیره با اون جی پی اس به راحتی راهش و پیدا میکنه. دوم اینکه اون مسیر رو چندین بار رفته و مسیر تا حدود زیادی آشناست. بغیر از اون مثل دالاهو همیشه یه لیدر محلی یا به قول انگلیسیها لوکال همراهشون هستش که اون بارها مسیر رفته و میتونن با همدیگه مسیر رو به راحتی پیدا بکنن. رو این حساب گم شدن تو مسیر میتونه اتفاق بیفته چطوری؟ به این صورت که شما تنها پاشید برید. دو نفری با هم برین که اصلا مسیر رو نمیشناسین یا با یه گروهی بری که خیلی به نکاتی اشاره میخوایم بکنیم و کردیم رو رعایت نکنه. پس با این نکات شما اگر با تیم حرفهای سفر بکنی و لیدر حرفهای همراهت باشه، گم شدن تو مسیر تقریبا احتمالش صفره.
- حالا گیرم که گم نشدیم. حیوونای وحشی بهمون حمله بکنن، بخورن چی؟
- آدما به حیوونا حمله نکنن شیلا؛ حیوونای بدبخت به آدما حمله نمیکنن. به عنوان یک مدافع حیات وحش بخوام اشاره کنم، حیوونهای وحشی اگر بخوایم اسمشون و ببریم مثل حالا تو طبیعت ایران مثل خرس یا پلنگ یا گرگ، معمولا این حیوونها وقتی بوی انسان رو از یه فاصلهی زیادی حتی میشنون خصوصا تعداد وقتی بالا هست تعداد انسانها، اصلا دور میشن و به سمت این انسانها نمیان. مگر اینکه شما تعدادتون خیلی کم باشه و توی فصل خاصی، مثلا تو فصلی که اینها توله دارن یا به حریم و قلمروشون خیلی نزدیک شده باشید و شما تعدادتون خیلی کم باشه، ممکنه خطری وجود داشته باشه. نمیگم خطری نیست اما غیر از حیوونای وحشی، واقعیتش اگر رعایت نکنیم این نکات رو، معمولا سگهای گله و شاید گاهی اوقات سگهای ولگرد، اینا میتونن اتفاقا دردسرساز بشن. اگر شما تنها باشید یا تعداد در حد دو سه نفر باشه و از کنار گلههای گوسفند که رد میشی این سگها ممکنه احساس خطر بکنن و برای حفاظت از اون حالا گلهشون یا قلمروشون حتی بخوان حمله بکنن. اما باز هم اشاره کردم اگه تعدادتون بالا باشه و مسیر درست برید و نکات رو رعایت بکنید با لیدر خوب، این نکته هم وجود نداره و نگرانی این نباشین که خرس بخوره.
- کاش این حسن اخلاق حیوونای وحشی ر این جونورهای گزنده هم داشتن.
- از این جانور گزنده نگو که من ازشون اصلا خاطرهی خوشی ندارم. جهت اطلاعت بازم یه خاطره یادم افتاد. ما تو مسیر جهاننما یه بار داشتیم میرفتیم، باورت نمیشه از دوتا شلوار که تنم بود، پشه نیش زد پای منو. از روی دو تا شلوار! باورت میشه؟!
- بله باورم میشه. من خودم از قبل از سفر حین سفر شب موقع خواب اسپریهای دورکننده حشرات روی بدنم خالی میکنم.
- البته همونطور که اشاره کردی راه حلش خب مشخصه. معمولا تو کیف کمکهای اولیهات باید یدونه اسپری قبل از گزش و یه اسپری بعد از گزش همیشه همراهت باشه. ولی بازم باید اشاره بکنم که این داستان پشهها و خدمتتون عرض کنم که گزیدن اینها، معمولا تو فصول گرم، ممکنه اتفاق بیافته و مسیرهایی که از کنار رودخونه یا کنار تالاب یا مرداب رد میشی. تو فصول سرد معمولا با این مورد، به مشکلی برخورد نمیکنیم.
- خب حالا گیرم که گم نشدیم. حیوونم بهمون حمله نکرد. گشنه بمونم چی؟
- تو هم که شکمو. گشنه موندن که همونجوری که تو وسایل و تجهیزات اشاره کردم، قاعدتا خوب شکم رو باید سیر بکنیم، این که تعارف نداریم، تو سفرهای پیمایشی که خب چندین روز تو سفر هستین باید خب برای خورد و خوراک از قبل برنامهریزی کرده باشی. منطقا شما تو کولهات با توضیحاتی که اشاره کردم، معمولا میتونی تا دو روز وسایل خورد و خوراک رو توی کولهات داشته باشی. خصوصا اینکه بازهم صنعت غذاسازی و بستهبندی خیلی پیشرفت کرده و کنسروهای خیلی کوچیک با حجم انرژی بالا تولید شدند و به راحتی میتونید با وزن کم تو کولهتون ببرید. ولی منطقا کسی بخواد یه ترکینگ 4،5 یه هفته یا یک ساله بره، نمیتونه همهی غذاش رو تو کولهاش ببره. معمولا تو مسیر شما احتمال بسیار زیاد با مسیر و برنامهای که چیدین میتونید به یه سری روستاهایی برسید و میتونید از یک سری مناطق عشایری رد بشین و دوباره این غذاهایی که مصرف شده و کم آوردین رو دوباره کنید. در خصوص آب هم معمولا باز هم شما، یک تا دو لیتر باید توی کولهتون همیشه آب داشته باشید؛ ولی باز هم تو مسیرها، اگر زمان مناسبی ر انتخاب کرده باشید برای رفتن و برنامهریزیتون رو درست چک کرده باشید، به چشمههای مختلفی برخورد میکند که میتونید این آب ر دوباره پر بکنید. البته که تو یه سری مسیرهای خیلی حرفهایتر مثل نپال یا همون کانادا یا بعضی مسیرهای دیگه که اشاره کردم شما اصلا از یک سری روستا و حتی ممکنه تو مسیر کافه ببینی! حتی بتونی بشینی یه چایی بخوری و اینکه حتمی ناهار بخوری. مثلا تور مسیر ترکینگ گرجستان واقعا یکی دو جا یه همچین مسئلهای هست. پس نگرانی بابت غذا و آب نداشته باش. شکمت سیر میشه.
- من که برای خودم یه سری آجیل و خوراکیهای مغذی مثل خرما و نات بار آوردم. نگران بقیه بودم. حالا یه وقتی ارتفاع زده نشم سردرد، حالت تهوع؟
- نگران اینم نباش. بازم تعریفهای کوهنوردی و هاکینگ که اشاره کردم و ترکینگ کاملا شفافش میکنه. شما قرار نیست برید ارتفاع بالای 4،5 هزار متر. طبق ساختار بدن انسان، انسانها معمولا تا ارتفاع 4 هزار متر حتی تا 4500 متر خیلی مشکل ارتفاعزدگی ندارن و البته آدما متفاوت هستن و حالا مثال نقض پیدا کردی نیاید بگید فلان جا اینجوری بود، گفتی. ولی این نرم هستش که همه جا وجود داره. معمولا از مشکلات ارتفاعزدگی چیزی مثل سردرد مثل حالت تهوع مثل ریختن به هم سیستم گوارش هست. اینا معمولا بالای 4500 یا 5000 متر شروع میشه و حالا یه سری راهکارها هم داره که فعلا مورد بحث ما نیست. اما چون توی سفر ترکینگ ما معمولا ارتفاع زیاد بالاتر از چهار هزار و چهارصد پونصد متر اکثر اوقات نمیریم، نگرانی بابت ارتفاعزدگی مغزی و اینا نداریم خیالت راحت باشه. دنبال بهانه نگرد دغدغه دیگه چی داری؟
- باشه اینم حل کردی. ولی باز یه سوالی که همیشه برای خودم و خیلی از مسافران مطرح میشه اینه که آقا آب و هوا چه جوریه؟ منم خودم همیشه جوابی که میدم این که درسته که میشه آب و هوای یه منطقهای رو پیشبینی کرد اما دیگه من نمیدونم چه ساعتی بارون میزنه. چه ساعتی باد میاد یا کی آفتاب میشه یا کی تگرگ میشه. تا یه جایی میشه پیشبینی کرد دیگه.
- خب توی سفرهای ترکینگ، قاعدتا با توجه به اینکه چندین روز هست، موضوع هواشناسی و پیشبینی هوا یکی از مسایل خیلی مهمه. ولی خب بازم اینجا هم تکنولوژی به کمک ما اومده. شاید 20 سال پیش 30 سال پیش یه مقدار سخت بود. فارغ از این که بحث پیشبینی هوا خب خیلی بهتر شده نسبت به گذشته. البته همونطور که اشاره کردی خیلی باز 100% نمیشه گفت، هوا میتونه تغییر بکنه نسبت به پیشبینی. ما الان، همهی ماها تو گوشیهامون اپلیکیشنهای مختلفی داریم که مخصوص پیشبینی هوا و هواشناسی هست و به راحتی میشه تا حدود بسیار زیادی هوای منطقهای که میخوایم سفر بکنیم ر چک بکنیم. البته که بسیار موضوع مهمی هست برای تورلیدر برنامه که کامل جوانب بررسی و اگر لازم بود حتی سفر رو کنسل بکنه! چون ممکنه واقعا توی مسیر شما اگر درست رفتار نکنید مثلا اگر تو مسیر پیمایشتون کف یه درهای هست و بارندگی سنگین بشه ممکنه با مشکل و حتی خطرات ناشی از سیل مواجه بشید. رو این حساب اگر لیدر برنامه و مجری، هواشناسی رو دقیق چک کرده باشه، مشکلی پیش نمیاد. ولی اصلا زیبایی سفر این هست که تو یک روزی، یک ساعت دوساعت بارون رو باهاش برخورد بکنیم. تجهیزاتش هم خب دارید یا حتی از جاهایی که برف زده گذر بکنیم و مسایلی از این دست. ذات سفر تریکینگ پیشبینی ناپذیر بودن اون هست.
- من خیلی دنبال یه بهونهای میگشتم که لفت بدم؛ ولی با این توضیحات، الان فکر میکنم که دیگه کاملا آمادگیشو برای این سفر دارم. ولی یه سوال برام پیش اومده شادفر.
- چی؟ تو دنبال بهانهای نیای. دیگه بهانههاتو همه رو حل کردم دیگه چی داری؟
- نه نه این دیگه بهونه نیست. توی صحبتات و توضیحاتی که داشتی میدادی به چند نکته اشاره کردی. که مثلا توی سفر لیکیه ما هتل داریم یا توی سفر گرجستان دکه و کافه داریم. آیا اینا استانداردسازی شدن؟ و برای طول مسیر اینها تعبیه شدن؟ یا خیلی اتفاقی بوده؟ منظورم اینه که آیا توی سفرهای پیمایشی که ممکنه در طول روز ده کیلومتر بیست کیلومتر راه بریم، یه سری استانداردها یه سری کمپها در طول مسیر داریم یا نداریم؟
- بازم سوال خوبی پرسیدی. این یکی دو سالی فک کنم سوال کنکور بود. در مورد اینکه اصلا مسیر پیمایش یا ترکینگ از کجا اومدنو چطور ابداع شدن؟ اصطلاحا دوتا روش یا دو نوع مسیر وجودداره. توی ایران خودمون مسیرهایی که ما داریم به عنوان مسیر پیمایشی ترکینگ میریم، مسیرهای سنتی و تاریخی بین مبدا و مقصد هست. جالبه بدونین، فکر میکنین مسیر خلخال به اسالم که ما الان داریم میریم، چجوری تعبیه شده؟ چه جوری طراحی شده؟
- احتمالا مسیر حرکت یا محل زندگی مردم محلی بوده که با چهارپاشون و مسیرهای مالرویی که نیاز داشتن ازشون استفاده کنن، داشتن طراحی میکردن. حدود 100، 150 سال حالا تاریخ دقیقشو نمیدونم باید یه همچین حدودی باید باشه، جادهای بین این دو تا شهر وجود نداشته. خب هر چی عقبتر هم میریم همینطور بوده و خیلی از مسیرهای باستانی و قدیمی با توجه به ساختن جادهها و بزرگراهها و قطار و مسایلی از این دست، خب کاربریشونو از دست دادن. مردمی که قبلا برای رفتن بین خلخال و اسالم از این مسیر استفاده میکردن؛ الان دیگه استفاده نمیکنن. این مسیر الان مورد توجه گردشگران و اهل سفر قرار گرفته. اومدن این مسیر رو به عنوان یک مسیر پیمایشی در نظر گرفتن. خیلی از مسیرهای پیمایشی که ما تو ایران خودمون داریم از همین دسته هستند. کوهنوردها و طبیعتگردها رفتن، مسیرهایی که قبلا استفاده میشد رو دوباره زنده کردن و الان به عنوان یک مسیر زیبا دارن ازش برای سفر و گردشگری استفاده میکنند. جالبه بدونی خودم به شخصه مثلا اوایل دالاهو، بیست سال پیش، اگه میخواستم یه مسیر جدیدی رو شناسایی بکنم؛ دقیقا میرفتم این کار رو میکردم. مثلا میرفتم فیلبند به روستاییها میگفتم شما قدیما میخواستین برین گیوا؛ چجوری میرفتین؟ از کدام مسیر میرفتین؟ طرف میگفت از این سمت جنگل میرفتیم. به طرف میگفتم خب بیا یه روز من با خودت ببر تا مثلا برسیم به دیوار. همینجوری شناسایی میکردیم. این دسته مسیرها به خاطر اینکه سنتی هستن، شاید حالا تو ایران خودمون، مث مثالهایی که تو گفتی، خیلی چیز خاصی توش تعبیه نشده باشه. ولی چون مسیر سنتی بوده بازم بین مسیر چشمه هست. احتمال اینکه شما به یک کلبهای یا خونه محلی برسی یا نرسی، هست. حالا ولی در مجموع چون مسیر سنتی هستش یک سری مسایل اولیهای که نیازمندیاتو برطرف بکنه هست. اما یه سری مسیرهایی هستند که تو خارج از کشور مثل کانادا مثل ترکیه یا خیلی از کشورهای پیشرفته، اومدن چیکار کردن؟ نقشه کشور رو گذاشتن جلوشون، اهالی گردشگری و اهل فن نشستن، به همراه اهالی سازمان احتمالا جغرافیایی کشورشون، مسیر رو گذاشتنو نگاه کردن و دیدن که خوب، چه مسیر خوشگلی! تو کانادا ما میتونیم مثلا از اینجا به اینجا و ازاینجا به اونجا بریم و در نهایت جمع زدن دیدن 24000 کیلومتر مسیر خوشگل دراومد. مسیری که از کنار دریاچه، جنگل، کوه گذر میکنه و مسیر بسیار جذابیه. خب قاعدتا این مسیر سنتی نبوده و خیلی از چیزای اولیه توش نیست. گفتن: خب ما میایم بالفرض تو این مسیر، اینجا، یه چشمه یا شیر آب طراحی میکنیم. اینجا میایم مثلا یه کمپ طراحی میکنیم. تو این قسمت مسیر مثلا یه کافه میزنیم. نهایتا اومدن اینا رو تنظیم کردن که کسایی که میان تو این مسیر بتونن از مسیر هم لذت ببرن و هم ملزومات و نیازهای اولیهشون رو تهیه کنن. در مجموع مسیرها یا سنتی و تاریخی هستند که قدیم استفاده میشد؛ خیلی از مسیرها این شکلی هستن درواقع اکثریتشون. ولی خب یه تعدادی هم اومدن اُرگانهایی که اشاره کردم، خودشون طراحی کردن. خوب شیلا جان، اینم همش تو سوال پرسیدی، بذار من یه سوال بپرسم ازت. توی مسافرای منم خیلی پیش میاد که میپرسن که ما تا حالا سفر ترکینگ نرفتیم و سختمونه. نمیدونیم چه جوری شروع بکنیم. برای تازه کارها، کسیکه کلا یا اصلا این طور سفرها ر نرفته یا طبیعتگردی خیلی ساده مثل الیمستن رفته، توصیهات چیه؟ اینها از کجا شروع بکنن.
- فکر میکنم برای تازهکارها که حداقل روتین ورزشی مشخصی ندارند یا به طور منظم پیادهروی نمیکنند و در مورد توانایی فیزیکی و جسمانی شون هنوز مطمئن نیستن؛ بهتر اینه که با سفرهای هایکینگ یه روزه طبیعت گردی یا حتی هایکینگهایی که داخل شهر هم هست مثل داخل پارکها شروع بکنن. یه کم توانایی جسمیشون رو محک بزنن و بعد کمکم خودشون ر آماده برای پیمایشهای چند روزه بکنن. البته اینکه حتما هم فکر میکنم نباید با پیمایشهایی که کولهکشی داره شروع بکنن. سفرهایی که کولههای کوچیکتر میبرن مناسبتره.
- کاملا درسته و نهایتا ممکنه بعدش مثل من معتاد این سبک سفر بشین یا نمیدونم شاید هم نشد و برگشتین به همون سفرهای قدیمی.
- حالا که خلخال اسالم اومدم و احساس میکنم که پتانسیل سفرهای ترکینگ دارم. دیگه چه مسیری پیشنهاد میکنی شادفر؟
- البته هنوز سفر رو تموم نکردیم. تو اول برادریتو ثابت کن تا بعد ببینیم که واقعا پتانسیلشو داری یا نداری. ولی بخوام مسیرهایی که توی ایران معروف هستند رو بگم؛ ما مسیرهای بسیار زیادی داریم توی ایران که بخواد به عنوان مسیر ترکینگ استفاده بشه. البته که خب به تناسب شهرها و مبداهایی که سفر میکنن شاید متفاوت باشه. ما تهرانیهایی که از تهران بیشتر سفر میریم، بیشتر مسیر ترکینگمون بیشتر توی رشته کوه البرز هست. چون اتفاقا بسیار مسیر جذابی داره که معمولا از مرتع یا کوهستان میرسن به یه سری جنگلهای انبوه یا بالعکس. اینا ر من چند دسته کردم. یک سری مسیرهایی ما داریم که تقریبا سمت غرب رشته کوه البرز و توی کوههای تالش هستن. مسیرهایی مثل دریاچهی نئوئر تا سوباتان که دیگه فک کنم خیلی معروف شده و خیلیها میشناسند. مسیر دیگهای هست که سوها تا آبشار لاتون هست. باز از یه دریاچه شروع میشه و به یه آبشار ختم میشه. بازم تو همون منطقهی تالش، همین مسیر خلخال تا اسالم تو همین منطقهاس. یک مسیر بسیار جذاب دیگه تو همون منطقهها، پیمایش ماسوله به ماسال هست. جالبه این سفر ر ما توی اواسط اردیبهشت 402 اجرا کردیم و خب دو سه روز قبلش بارون باریده بود. شب قبلش تقریبا برف باریده بود. طبق همین توضیحاتی که تا اینجا داده بودیم هوای مسیر پیمایش خوب بود و هیچ مشکلی نبود. ولی خب چون کوله کشی داشت، چند نفری متاسفانه نتونستن مسیر رو، سر اون سرعت و زمانی که تنظیم کرده بودیم، بیان و خوردیم به شب. قرار بود مثلا اگه شیش و هفت برسیم یا پنج شیش برسیم به محل کمپ، نرسیدیم و فکر میکنم حدود 9،10 شب رسیدیم به کمپ. نهایتا هم نرسیدیم به اونجایی که قرار بود برسیم. توی یک یالی اصطلاحا کمپ کردیم و روی برف چادر زدیم. چیزی که اصلا تو برنامه نبود. اتفاقا همهی مسافرای اون سفر هم که با هم رفیق هم هستیم، یکی از خاطرهانگیزترین سفرهایی بود که اجرا کردم. مسیر دیگه بازم سوباتان تا لیسار هست. بازم یکی از مسیرهای ترکینگ جذاب توی منطقه تالش هست. جات خالی اتفاقا دو هفته پیش، سفر دیگهای رفته بودم؛ ورگهدره تا آبشار ویسادار. باز تو همون منطقه تالش هستش. بازم مسیر دیگهای هستش به نام آلادیزگه تا بهارستان هست.
- اینا همشون تو ایرانن؟
- بله، چطور؟
- اسماشون خیلی بانمکه.
- ما اسامی ایرانی خیلی خوشگلی داریم. حالا بعضیا بیسلیقه هستن؛ میرن سراغ یه سری اسامی دیگه. من خودم اسامی ایرانی رو دوست دارم. بله همهی اینا تو ایرانن. خدمتت عرض کنم باز هم یه مسیر دیگهای که از استان زنجان به استان گیلان میرسه؛ مسیر دایلهسر تا سیاهمزگیه.
- سیامزگی مگه پنیر نبود؟
- سیامزگی پنیر خوشمزه همین روستاست. سال بعد بیا ببرمت این مسیر، هم پنیرشو بخور هم مسیرشو تریکینگ برو. یه بخش دیگهای از مسیر ترکینگ، تو استان تهران به استان مازندران هستش. مسیری مثل کجور به سیسنگان. این مسیر، مسیر قدیمی و سنتی تهران به شمال بوده. مسیر اوروست به چناربن که از کنار همون چشمهی بادابسورت شروع میشه و نهایتا به استان مازندران میرسه. مسیر بسیار زیبای جنگل ابر تا شیرینآباد، که خب خیلیا فقط خود جنگل ابر رو میرن. ولی اگه اهل ترکینگ بشی تا شیرین آباد یکی از مسیرهای جذابه که خصوصا پاییزش واقعا محشره. بازم یه مسیر دیگهای ما داریم؛ از کالپوش استان سمنان به سمت آبشار لوه توی استان گلستان. بازم یه مسیر ترکینگ تو استان گلستان تو جنگلهای جهاننما داریم. از تخت میرزا تا جنگل جهاننما رو میرن. یه مسیر باز هم سنتی و تاریخی جذاب داریم؛ از طالقان به سه هزار که باز این مسیر کولهکشی داره. البته بدون کوله هم میشه رفت. بسیار مسیر جالبیه. دوباره یه مسیر قدیمی و باستانی داریم؛ از قزوین یا روستای هنیز به دره دوهزار و سههزار. این هم توی استان البرز بود.
- خب همهی اینایی که گفتی که البرز بود. یعنی پس ما زاگرس پیمایش نداریم؟
- خوب خیلی از جاهای دیگهی ایران میتونیم داشته باشیم. ولی همونجوری که توی تعریف مسیرها اشاره کردم، متاسفانه خب خیلی مسیرها تدوین و مدون نشدن. جمعبندی نشدن. ولی در مجموع اتفاقا اگر سازمان گردشگری ما بهتر مدیریت میکرد؛ ما زاگرسمون اتفاقا مسیرهای ترکینگ خیلی زیبا و زیادی میتونه داشته باشه. به این علت که مسیرهای سنتی ایلات و عشایر هستش که کوچ میکنند. این مسیرها سالها بلکه صدها ساله که داره استفاده میشه. ولی خب ما تهرانیها به خاطر اینکه از اون مناطق دور هستیم شاید کمتر به سمت اون مناطق برنامه برگزار میشه. اما یکی از مسیرهای جذاب اون منطقه، دریاچهی گهر تو استان لرستان هست که خصوصا اگر از مسیر درهنیگاه برید خود دریاچه واقعا جالبه و یکی از مسیرهای جذاب اون منطقه است. بازم یه مسیر جنگلی دیگه خارج از البرز بهت بگم؛ مسیر ترکینگ تو جنگل ارسباران داریم که یکی از مسیرهای قشنگش چیچکلو تا قشلاق ارامنه هست. که این هم مسیر خیلی جذابیه.
- خب اینا که همش جنگل شد.
- چی میخوای تو؟
- مثلا چرا تو کویر نمیریم؟
- اینم جالبه بدونی که اتفاقا وقتی آبان و آذر که تموم میشه، مسیر ترکینگ جنگلی تموم میشه. به خاطر اینکه حالا زیباییشون یا رنگ زمستانیشون بده، معمولا مردم میرن سراغ مسیر کویری. ما مسیر کویرپیمایی هم توی ایران زیاد داریم. مثل کویرپیمایی کویرمصر تا عروسان. مثل کویرپیمایی ریگ یلان.
- یعنی شب زیر ستارهها میخوابیم؟
- آخ نگو از این کمپ کردن توی کویری که تاریکیِ مطلقه و اون آسمون پر ستاره. یکی از جاذبههای واقعا دوست داشتنی ترکینگ یا کمینگ توی کویره. ما پیمایش کویر لوت داریم. پیمایشهایی توی ریگجن داریم. باز یه مسیر دیگه مثل کویر تل شیطان ر داریم. کنار اینا اتفاقا مسیرهایی زیادی ر میشه طراحی کرد؛ کنار سواحل خلیج فارس، کنار سواحل عمان و خیلی جاهای دیگهی ایران. همونجور که اشاره کردم خب یه مقداری کم لطفی شده به این حوزه.
- خب حالا کی میبریمون خارج شادفر؟
- اول تو معتاد بشو. توی سفرهای داخلی، قشنگ حرفهای بشو. بعد مثل من معتاد این میشی که بری مسیرهای ترکینگ خارج از کشور. خارج از کشور هم در ادامهی صحبتهایی که اشاره کردم، از اونجایی که طبیعتگردی دو دههی گذشته خیلی رشد داشت. بعد ترکینگ تو ایران باب شد، طبق تجربهی خودم تو دالاهو، حدودا چهار پنج ساله که تب سفرهای ترکینگ تو خارج از ایران بالاگرفته. اتفاقا تب خوبی هم هست به نظر من. چون خود من به شخصه وقتی که اکثر این مسیرهایی که گفتم رو رفتم واقعا دوست داشتم جای جدید برم. مسیرهای زیادی هم توی سفرهای خارج از کشور وجود داره. البته من مسیرهایی رو میخوام اشاره بکنم که خب رفتنش برای ما ایرانیا یه جورایی قابل اجراست. مسیرهای زیبا زیاد ما تو اروپا و آمریکا که اشاره کردم داریم. ولی خب از اونجایی که پاسپورت ما ماشالله خیلی معتبره، همهجا رو سر میبرن ما رو، رفتنمون سخته.
- ولی من میدونم خودت مسیر لیکیه ترکیه ر خیلی دوست داری.
- اتفاقا به نظر من، نه نمیتونم اینجوری بگم که خیلی دوست دارم. مثل اینکه من به تو بگم که این همه سفر رفتی و اینهمه غروب دیدی، کدوم غروب ر مثلا از همه بیشتر دوست داری؟ غروب چابهار؟
- سئوال داره؟ غروب رباطکریم.
- غروب رباطکریم که با یه فاصله اصلا توی لیگ دیگه بازی میکنه. غروب رباطکریم جز آثار یونسکو ایران قرار ثبت بشه. ازش بگذریم. ولی جدی دارم میپرسم؛ مثلا تو میتونی بگی که غروب مصر قشنگتره یا غروب چابهار یا غروب هرمز یا غروب صعود قله دماوند یا خیلی غروبای دیگه. رو این حساب واقعیتش هر کدوم زیبایی خودش رو داره. ولی در مورد این مسیرهای ترکینگ، همینطور هر کدوم واقعا حس و حال خودش رو داره. تو فصول مختلف هم جذابیتشون متفاوته. مسیر جنگلی که تو بهار بری یا تابستون یا پاییز. بگذریم؛ مسیرهای خارجی رو، من مسیرهایی ر انتخاب کردم تا معرفی بکنم که خب هم ایرانیا میتونن برن و هم چند سال اخیر باب شده. واقعا هم همونجوری که گفتی مسیر لیکیه ترکیه رو آروم در گوشت بگم؛ خدا وکیلی دوست دارم. مسیر جذابیه. مسیر لیکیه ترکیه یه مسیر باستانی هستش که از فتیه تا آنتالیا هست و این مسیر باز هم یه مسیر سنتی و باستانی و تاریخی برای دورهی رومیهاست. کل این مسیر حدود ششصد و پنجاه کیلومتره. ولی خب هر کسی میتونه یه بخشی از این مسیر رو سفر بکنه.
- یعنی ما چقدرشو میریم؟
- ما توی سفرهایی که طراحی کردیم حدودا 100 کیلومترش هست و حدودا توی پنج روز طی میکنیم و خدمتتون عرض کنم که از مسیر میایم بیرون. بهترین جاهای این مسیر رو هم انتخاب کردیم. تو مسیر لیکیه ترکیه ما تو این 100 کیلومتر، خیلی از مسیر رو از کنار دریا رد میشیم.
- از کنار دریا رد میشیم؟
- بله.
- پس میشه شب بمونیم؟
- اتفاقا تو این سفر، ما دو شب تو کاش، یه شهر کوچولو و ساحلی خوشگل میمونیم. وسط مسیر میتونی بری غواصی، میتونی آب تنی کنی، میتونی بری اسنورکلینگ. واسه خودت استراحت بکنی. ولی بعدش دوباره میبرمت ترکینگ.
- البته این چیزایی که گفتی توش استراحت نبود؛ غواصی و اسنورکل و...
- خوب اصلا برو کنار ساحل برای خودت استراحت کن. مسیر دومی که مد نظرم هست؛ کوههای قفقاز هستش توی گرجستان. مسیری هستش که چند سال اخیر خیلی معروف شده و این مسیر هم از شهر یا روستایی به اسم مِستیا شروع میشه و به اوشکولی ختم میشه. البته بازم مسیرطولانیتری میشه رفت ولی این مسیرِ 3 یا 4 روزه یکی از مسیرهای محبوبی هستش که واقعا مناظر زیبایی داره. باز هم منو بردی به خاطرات این سفر که 3 بار رفتم. توی مسیر یکی از نقاط اوج این سفر، دیدن عظمت و زیبایی یخچال چخمگری هستش. اسمشم سخته. این یخچال واقعا عظمت خاصی داره. از دورنمای اون وقتی بهش نگاه میکنی واقعا یکی از مناظری هست که هیچکس فراموشش نمیکنه. در هر صورت اینم یه مسیر محبوب ایرانیها هستش که چند سال اخیر خیلی بهش سفر میکنن. یک مسیر ترکینگی هستش توی کشمیر هند که خود من به شخصه 2 سال قبل سفر کردم. دالاهو هم اولین بار معرفی و اجرا کرده؛ ترکینگ دریاچه تارسار و مارساره. نه تار داره نه مار داره ولی دوتا دریاچهی خیلی خوشگل داره که واقعا عکساش کارت پستالیه. اینم باز یه خاطره سنجاق شده تو ذهن منه. من روز دوم این سفر نشونههای سرماخوردگی داشتم و واقعا این سفر رو به سختی رفتم و برگشتم. وقتی اومدم تهران تست دادم دیدم کرونا بوده و من این مسیر پنج روزه رو که تا ارتفاع 300، 400 متری افزایش ارتفاع داشته رو با کرونا رفته بودم و برگشته بودم. مسیر بعدی که بخوام معرفی بکنم مسیر بیس کمب اوروست هست.
- گفتین کوهنوردی نداریم که؟!
- من گفتم کوهنوردی؟! من گفتم مسیر بیسکمپ اورست. یعنی اینکه ما طی یک سفر توی تقریبا ده دوازده روز میریم و برمیگردیم؛ به اون مبدا میرسیم که کوهنوردها، صعود به قله رو شروع میکنن. اونجا یکی از مناظر بسیار زیبا و عجیب و غریب رشتهکوههای هیمالیا و قله اورست رو میبینین. نه من میتونم برم نه علاقهای دارم؛ نه تو میتونی بری. بگذریم؛ مسیر بعدی مسیر بیسکمپ آناپورناست. بازم این مسیر بیسکمپ رو 10،12 روزه میرن. باز هم میرسند به جایی که کوهنوردها ازش صعود میکنن به قله آناپورنا. مناظر خاص و عجیبی داره. مسیر بعدی که باز هم چند سال اخیر خیلی معروف شده، مسیر ترکینگ توی کوههای تیانشان قرقیزستان هست. قرقیزستان با کوههایی که داره با مرز مشترک چین؛ واقعا مناظر خاص و عجیب و غریبی داره. دریاچههای خیلی زیادی داره و همینطور جنگلهای انبوه و بسیار زیبا. اینم یکی از مسیرهای محبوب ایرانیها شده. توی قرقیزستان باز هم یه مسیر دیگهای داریم که توی جنوبِ تقریبا غربیِ قرقیزستان هست. مسیر دریاچههای ساری چِلیک، که چند تا دریاچه هست. بازم یه مسیر 6،7 روزهاس که اینجا هم یکی از مسیرهای خیلی خوشگلی هستش که ایرانیها میتونن برن. یه مسیری که میشه رفت ولی یه مقدار دوره از ما، مسیر باستانی اینکاهای پرو هست. شیلا تصور بکن تو مسیری که اینکاها میرفتن تا ماچوپیچو خلاصه اونجا زندگی میکردن بری و چندین روز...
- از اون مسیرهاس که حسابی میشه توش خیالپردازی کرد.
- آره، ولی خب یه مقدار رفتنش برای ما ایرانیا سخته. هم بعد مسافت و هم ویزا ولی خوب قابل رفتن هستش. یه مسیر دیگه که باز هم علاقهمندانی داره مسیر بیس کمپ قله کیتو.
- این دیگه قله داره.
- گفتم مسیر بیس کمپ قله کیتو. انقدر گیر نده. دنبال بهانهای نیای؟ نرو آقا اصلا اینو نرو. برو یه مسیر سادهتر. بیسکمپ قلهی کیوتو توی پاکستانه. که اینم باز عاشقای کوهنوردی که نمیتونن قله رو برن، براشون جذابه. مسیر دهم مسیر جِیآر بیست توی فرانسه است؛ از مسیرهای معروف اروپاست. البته که اروپا مسیرهای زیبای خیلی زیادی داره. مسیرهایی که توی ایتالیاست. مسیرهایی که توی اتریش و سوییس و حتی کرواسیه و اسپانیا. ولی باز متاسفانه ما پاسپورتتون خیلی خیلی معتبره و نمیتونیم بریم. خب شیلا تقریبا صحبتامونو که انجام بدیم تازه رسیدیم به ابتدای مسیر. بچهها جمع و جور بکنن. ایشالله که دیگه دغدغه نداری. وسایلهات هم برو از چمدون بریز توی کولهات که راه بیفتیم که سفر خلخال به اسالم رو شروع بکنیم. دیگه سوال و دغدغهای نداری؟
- نه، الان فقط اشتیاق دارم که سریع پیمایش رو شروع کنیم.
- این ششمین اپیزود پادکست دالاهو بود؛ که به معرفی سفرهای ترکینگ یا پیمایشی پرداختیم. اپیزود بعدی ما به بخش دیگهای از دنیای سفر اختصاص داره. اگر به سفر و صنعت گردشگری علاقه دارید اپیزود بعدی ما رو از دست ندید. آژانس دالاهو صاحب امتیاز این پادکسته و اطلاعات ما ر توی گوگل با جستجوی کلمهی دالاهو راحت پیدا میکنید. همینطور آدرس سایت یا صفحه اینستاگرام ما ر توی توضیحات همین اپیزود میتونید، ببینید.
- لطفا برامون کامنت بزارید و انتقادات و پیشنهادات خودتون رو برامون بنویسید و بگید دوست دارید در خصوص چه مسایلی از سفر و گردشگری بشنوید.
- پس تا اپیزود بعدی بدرود.
لینک کوتاه:
http://dlho.ir/n5292 کپی کردنمهندس برق، ارشد مدیریت، عاشق ورزش، موسیقی، مطالعه و تماشای فیلم