تنها یک بار زندگی می‌کنیم...
021 4166 3000
جشنواره تورهای خارجی نوروز 1404
15 درصد تخفیف قیمت ارزی!
بــرو به صفحـــه جشنــواره

لَنگ، لِنگ نیست!

28 رای   شما هم امتیاز بدهید!

در این مطلب نگاهی تازه به وجه تسمیه‌ «هفت لَنگ» و «چهار لَنگ» خواهیم داشت و آن از نظر زبان‌شناختی، ساختار اجتماعی عشایر بختیاری و باورهای عامیانه بررسی خواهیم کرد. 

 

تورهای داخلی

 

مقدمه

مقاله‌ حاضر بر آن است تا ریشه‌شناسی‌های موجود درباره معنی واژه  "لَنگ" را به نقد بکشد و برای این اصطلاح که در ساختار اجتماعی، فرهنگی، زبانی و حتی جغرافیایی بختیاری نقشی بسیار برجسته دارد، تعریف تازه‌ای ارائه دهد.

بختیاری‌ها؛ اقوام بسیار کهن ایرانی

بختیاری‌ها از اقوام بسیار کهن ایرانی هستند که قرن‌هاست در منطقه‌ای مشخص، حدود 75000 کیلومتر مربع، در جنوب غربی ایران در دو سوی رشته کوه زاگرس زندگی می‌کنند. در حال حاضر، اغلب بختیاری‌ها شهرنشینان یا روستانشینان سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری را تشکیل می‌دهند. بخش کوچکی از این ایل که به دلیل در دست نبودن آمار دقیق، نمی‌توان شمار قابل استنادی ارائه کرد، کماکان به شیوه دام‌داری و کوچ‌نشینی اجداد خود زندگی کرده و دوبار در سال، به ضرورت تهیه مراتع مناسب برای دام خود به ییلاق و قشلاق می‌پردازند. اولین کوچ آن‌ها در اواخر فروردین و اردیبهشت‌ماه، از استان گرم خوزستان آغاز شده و با گذر از رشته‌کوه زاگرس از طریق یکی از چند راه باستانی مشخص منطقه به سمت مناطق خوش آب و هوای ییلاقی و مراتع سرسبز استان چهار محال و بختیاری و شهرستان کوهرنگ و حومه می‌رسند. پس از حدود چهار یا پنج ماه اقامت در آن مناطق، مجدداً در اواخر شهریور یا مهرماه با سرد شدن هوای مناطق ییلاقی و  به پایان رسیدن علف مراتع، به سمت مناطق گرمسیری استان خوزستان بر می‌گردند.

بختیاری‌ها از اقوام بسیار کهن ایرانی هستند که قرن‌هاست در منطقه‌ای مشخص، در جنوب غربی ایران در دو سوی رشته کوه زاگرس زندگی می‌کنند.

ویژگی فرهنگی ایل بختیاری

ایل بختیاری به همراه ایلات قشقایی و شاهسون بزرگترین و مهم‌ترین ایلات کوچروی جمعیت کنونی ایران را تشکیل می‌دهند. بختیاری‌ها مسلمان و شیعه دوازده امامی هستند و از مهم‌ترین ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی آن‌ها، بستگی شدید به جایگاه خود در سلسله مراتب ایلی است (دیگار 1988). به این معنی که اولین سوالی که دو بختیاری برای آشنایی با یکدیگر می پرسند "چه کسی؟" است، یعنی "تو به کدام طایفه، تش و کر و بوو (که همه از اصطلاحات تقسیم‌بندی  ایلی هستند) تعلق داری؟!"

ساختار اجتماعی ایل بختیاری

در بررسی ساختار اجتماعی ایل بختیاری، به اولین نکته‌ای که برمی‌خوریم، تقسیم کلی ایل به دو شاخه عمده است. این نوع تقسیم‌بندی خاص تا جایی که نگارنده مطلع است، در ساختار اجتماعی سایر عشایر ایران دیده نمی‌شود و منحصر یه ایل بختیاری است. این تفکیک دوگانه صرفاً یک قرارداد اجتماعی نیست، بلکه تاثیرات عمیقی در فرهنگ، سنّت‌ها و حتی زبان هر یک از این دو شاخه به همراه داشته است. علاوه بر تفکیک جغرافیایی ایل به دو حوزه "چهارلنگ" و "هفت لنگ"، این تقسیم‌بندی همواره در تاریخ ایل هم وجود داشته و به نظر می‌رسد بسیار کهن‌تر از زمانی است که در برخی از نظریه‌های زیر به آن اشاره می‌شود. یک شاهد این ادعا، حضور برجسته دو اصطلاح مذکور در "گاگریوه"‌ها یا سرودهای عزای بختیاری است که هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ مفهومی دارای عناصری بسیار کهن هستند.

ایل بختیاری به همراه ایلات قشقایی و شاهسون بزرگترین و مهم‌ترین ایلات کوچروی جمعیت کنونی ایران را تشکیل می‌دهند.

اما چرا ایل به این دو شاخه تقسیم شده است؟ و معنای "چهارلنگ" و "هفت لنگ" چیست؟

در تلاش برای راه‌یابی به مفهوم این اصطلاحات، بخش نخست آن مشکل‌ساز نیست. "چار" یا "هف" در ترکیب "چار لنگ" و "هف لنگ"، قاعدتاً شکل مخفف همان اعداد "چهار" و " هفت" هستند ولی البته علت گزینش این دو عدد از میان کل اعداد نیز خود جای تامل دارد و نیازمند برهانی منطقی است. اما بخش سوال برانگیزو مبهم این ترکیب "لَنگ" است!

ریشه‌شناسی ادبی واژه لنگ

در ادبیات موجود، از حدود دویست سال پیش، همواره دو یا سه نظریه تکرار شده. این نظرات به عقیده نگارنده حاصل تلاش معمول افراد یک قوم برای شناخت هویت خود است و بیشتر رنگ و بوی افسانه و یا ریشه‌شناسی عامیانه دارند. در ادامه، نخست هر نظر با ذکر منبع آورده و سپس دلایل نپذیرفتن آن مطرح و در انتها پیشنهاد تازه‌ای برای معنای "لنگ" داده می‌شود.

پیش از آغاز بحث باید یادآوری کنم که مبنا در تمام نظریه‌های سابق، این است که "لَنگ" همان واژه فارسی و بختیاری "لِنگ" به معنای "پا" است که به دلایلی ترجیح داده شده اینگونه تلفظ شود و پس از این به شرح دلایل یا افسانه خود می‌پردازند که چرا بختیاری‌ها به دو بخش به نام‌های "چهار لنگ" و " هفت لنگ" تقسیم شده‌اند!

دلیل خلط دو واژه لَنگ و لِنگ

این خلط دو واژه بخشی به دلیل شباهت کامل فرم نوشتاری و بدون اعراب آن‌هاست و از ابتدا توسط افرادی این خلط صورت گرفته که توانایی خواندن و نوشتن داشته و سعی در ارائه توضیحی برای این دو اصطلاح برآمده‌اند. وگرنه تغییر آوایی "اَ" به "اِ" در میان کلمه می‌تواند کاملاً تمایز معنایی به وجود بیاورد و به سادگی قابل توجیه نیست. به این نکته در ادامه باز هم بر می‌گردیم.

نظریه اول: قصه دو برادر

روزی روزگاری، مردی بود به نام "بدر" که حاکم بختیاری یا همان " لر بزرگ" بود. او دو زن داشت. یکی از آن‌ها هفت پسر و دیگری چهار پسر برای او به دنیا آورده بودند. بدر پیش از مرگ، قلمرو خود را بین پسران هر دو همسر خود تقسیم کرد و برای تمایز سرزمین‌ها، نام "چهار لنگ" و " هفت لنگ" را که اشاره به تعداد پسران هر زن داشت بر آن‌ها کذاشت. {ذکر شده ابتدا در تاریخ گزیده مستوفی 750 هجری قمری/ 1364؛ و سپس در تمامی کتاب‌ها و نوشته‌های بعدی درباره  بختیاری از جمله:  لایارد 1846؛ لاریمر 1922؛ ویندفور 1988 و سایرین}.

رد قصه دو برادر

با فرض گرفتن اینکه "لَنگ" به معنی "لِنگ" است، در اینجا این سوال پیش می‌آید که چرا مرحوم بدر به جای شمردن "سر" فرزندان خود که معمولاً روش مرسوم در شمارش نفوس است و نامیدن دو قلمرو به صورت مثلاً "چهار سر" و "هفت سر"، پاهای پسران خود را مبنای شمارش قرار داده است؟! و اگر به انتخاب ایشان احترام گذاشته و آن‌را بپذیریم، باز مشکل یک محاسبه ساده ریاضی پیش می‌آید که با فرض دو پا داشتن انسان، این قلمروها باید "هشت لنگ" و "چهارده لنگ" نامیده می‌شدند! مگر اینکه تمامی پسران آن مرحوم به دلیل یک مشکل خاص ژنیتیکی یا در طی جنگ با دشمن و... همگی "یک پا" بوده‌اند و البته این در هیچ یک از منابع نیامده است.

بخش کوچکی از این ایل کماکان به شیوه دام‌داری و کوچ‌نشینی اجداد خود زندگی کرده و دوبار در سال، به ضرورت تهیه مراتع مناسب برای دام خود به ییلاق و قشلاق می‌پردازند.

نظریه دوم: اصطلاح مالیاتی

این نظریه بیشتر از مورد اول مورد قبول همگان قرار گرفته و در ظاهر هم موجه‌ و معقول‌تر است. بر طبق این نظریه در دوران سلسله صفوی، یک نظام مالیاتی بنا نهاده شد که بر اساس آن ایلات و عشایر کشور که در آن زمان بخش عمده‌ای از جمعیت کشور را شامل می‌شدند، می‌بایست مالیات خود را بر مبنای تعداد دام و گله خود می‌پرداختند. مالیات ایل قشقایی برای مثال، بر اساس تعداد گوسفندهای آن‌ها بود و مالیات ایل شاهسون بر اساس تعداد شترشان. برای بختیاری‌ها، مادیان مبنای شمارش قرار گرفت و مثلاً هر بیست گوسفند معادل یک راس مادیان در نظر گرفته می‌شد. اصغر کریمی در مقاله "دامداری در ایل بختیاری" در شماره  صد و سی‌ام مجله هنر و مردم، این سیستم را به تفصیل شرح داده است:

واحد گرفتن مالیات دامی که در زمان سلطنت رضاشاه کبیر دریافت آن ملغی گردید در ایل، مادیان تعیین شده و هر مادیان چهارلنگ (چهار پا) دارد. برای هر راس مادیان سالانه مقداری پول معین به عنوان مالیات گرفته می‌شده (طی سالیان متمادی از 10 ریال تا 30 ریال). نسبت گرفتن مالیات از بخش غنی‌تر ایل به مقیاس زیر بوده:

20 راس میش = یک راس مادیان و برای هر راس مادیان که چهارلنگ محسوب می‌شده به عنوان مثال 10 ریال مالیات سالانه.

20 راس بز= یک راس مادیان= 10 ریال مالیات سالانه.

4 راس گاو= یک راس مادیان= 10 ریال مالیات سالانه.

4 راس خر= یک راس مادیان= 10 ریال مالیات سالانه.

یک راس مادیان= یک راس مادیان= 10 ریال مالیات سالانه.

این جدول اساس گرفتن مالیات برای غنی‌ترین گروه ایل بوده است و چون یک راس مادیان آن‌ها برابر با واحد گرفتن مالیات دامی یعنی چهار لنگ بوده به نام چهار لنگ هم معروف شده است. گروه دیگر که قدرت مالی کمتری داشته‌اند همین مقدار مالیات را به اندازه هفت لنگ مادیان می‌دادند، یعنی دو راس مادیان (هشت لنگ) منهای یک لنگ، یعنی هفت لنگ و به همین نام هم معروف شده‌اند. بدین معنی که اگر کسی از گروه هفت لنگ 7 راس مادیان داشت، درست به اندازه 4 راس مادیان گروه چهارلنگ مالیات می‌داد و این نسبت در مورد سایر حیوانات نیز بوده است. هم‌چنین می‌بینیم که مثلاً در گروه چهارلنگ برای 20 راس میش سالانه 10 ریال مالیات گرفته می‌شد؛ در صورتی‌که در گروه هفت لنگ برای 35 راس میش سالانه همان 10 ریال گرفته می‌شده است (اصغر کریمی، 1352، صص 43-44).

پس به طور خلاصه، آنچه به بحث ما مربوط می‌شود این است که برای مالیات بختیاری‌ها سهمی معادل سه مادیان (دوازده لِنگ) در نظر گرفته شد. چهارلنگ‌ها که به نسبت از نظر اقتصادی وضع بهتری داشتند موظف شدند که 4/12 "لِنگ" را بپردازند و هفت لنگ‌ها 7/12 و مابقی 1/12 به عهده‌ سایر طوایف و گروه‌های غیر بختیاری بود که به قلمرو آن‌ها پناه آورده بودند تا زیر سایه‌ حمایت آن‌ها باشند {سردار اسعد (1383)؛ لایارد (1846)؛ صفی نژاد (1368، الف و ب.1381)؛ امیر احمدیان (1378) و...}.

این سیستم مالیاتی بر اساس دام و احشام، قابل قبول است و در منابع دیگری نیز درباره سیستم مالیاتی دوران صفویه توضیحاتی داده شده است (سیوری 2002 و فلور 1998). اما اینکه این سیستم مالیاتی مبنای نامیدن دو بخش طایفه بختیاری شده کمی سوال‌برانگیز است. اول اینکه قبول این مطلب مستلزم این است که بپذیریم تقسیم‌بندی ایل به دو باب، پدیده‌ای است که از زمان صفویه صورت گرفته.

رد نظریه دوم

  • اصولاً تصور اینکه یک ایل را بشود به راحتی و تنها بر اساس میزان تمول افراد آن تقسیم کرد، تصور ناپخته‌ای است. ساختار ایل و نحوه تقسیم‌بندی و بخش‌پذیری آن در کلاف پیچیده‌ای از روابط خویشاوندی، خونی، مالکیتی و فرهنگی تنیده شده که به راحتی از هم گسسته نمی‌شود. به بیان روشن‌تر، افرادی که به یک خانوار، تش، تیره و طایفه تعلق دارند، چون به لحاظ خونی و خویشاوندی به هم وابسته‌اند بنابراین در مسائل اجتماعی از قبیل جنگ، عزا، عروسی، بهره‌برداری از مرتع و دادن مالیات شریک هستند. هم‌چنین اگر خانواده یا گروهی به لحاظ مالی یا از هر نظر دیگر ناتوان‌تر باشد، کل مجموعه وابستگان او (هم تیره یا هم طایفه ای ها، بنا به مورد)، به کمک می‌آیند و مسئله موردنظر مسئله کل وابستگان به شمار می‌رود و این است که تصور تفکیک افراد ایل بختیاری در زمان صفوی، بر اساس  توانایی‌های مالی‌شان کمی دشوار است.
  • تعبیر دیگری که می‌توان داشت این است که از ابتدا و در نتیجه در زمان صفویه، بختیاری دو گروه بزرگ و مشخص داشته که یکی متمول‌تر از دیگری بوده و زمام‌داران صفوی فقط برای راحتی امور دو نام جداگانه برای آن‌ها برگزیده‌اند! در این صورت هم باز این سوال پیش می‌آید که مبنای اولیه تقسیم بندی دوگانه ایل چه بوده؟ و باز باید بپذیریم که این تقسیم‌بندی به دوران پیش از صفویه برمی‌گردد. به هر حال، اشاره مکرر به چهار و هفت در گاگریوه‌ها یا برخی از متل‌ها و افسانه‌های شفاهی کهن بختیاری به خوبی به قدیمی‌تر بودن این تقسیم‌بندی دلالت دارد. علاوه بر این، همانطور که قبلاً اشاره شد، عمق و وسعت تاثیرگذاری این تقسیم‌بندی در ساختار اجتماعی و فرهنگی بختیاری، تحمیلی بودن یا وارداتی بودن آن را زیر سوال می‌برد. از سوی دیگر این سوال پیش می‌آید که چرا حکام صفوی این نوع تقسیم‌بندی را فقط برای ایل بختیاری بنا نهادند و چرا مثلاً برای قشقایی‌ها یا ترکمن‌ها آنرا مناسب ندیدند؟ اگر در آن دوران، به راحتی می‌شد برای تفکیک جمعیت‌های مالیات دهنده اصطلاح یا نام خلق کرد چرا علاوه بر چهار لنگ و هفت لنگ، برای آن گروهی که زیر حمایت بختیاری‌ها بودند عنوان " یک لنگ" را باب نکردند؟
  • موضوع دیگری که در این فرضیه بحث‌برانگیز است، تصور متمول‌تر بودن یک بخش ایل از بخش دیگر است. بهروزی و شکوفایی وضعیت زندگی این دو بخش از ایل یکنواخت نبوده است و همواره به عوامل داخلی و خارجی متعددی از جمله نحوه رابطه با دولت مرکزی بستگی داشته. برای مثال در دوران قاجار، هرگاه ایلخان از چهارلنگ‌ها برگزیده می‌شد، آن‌ها از امتیازات بیشتری در بسیاری از زمینه‌ها، از جمله تجارت و بازرگانی کسب می‌کردند و هر گاه آن‌ها مورد غضب شاه یا حکام مرکزی قرار می‌گرفتند و هفت لنگ‌ها عزیز شمرده می‌شدند، ورق کاملاً بر می‌گشت. این نکته هم قابل توجه است که هفت‌لنگ‌ها همواره از نظر تعداد و میزان قلمرو، بخش بزرگتر جمعیتی و مساحتی سرزمین بختیاری را تشکیل می‌داده‌اند و تا به امروز هم همین تناسب باقی مانده است. اگر فرضیه مالیاتی بالا را بپذیریم، معنای آن این است که بخش کوچکتری از بختیاری‌ها که قلمرو محدودتری هم داشتند می‌بایست به حکم قانون صفوی مالیات بیشتری بپردازند که البته خیلی معقول به نظر نمی‌رسد.

در نتیجه: با در نظر گرفتن مجموعه این فرضیات و استدلال‌هایی که در رد یا تایید آن‌ها می‌آید، ضرورت بازنگری مجدد به این دو اصطلاح آشکار می‌شود. شاید با مطالعه مجدد و دقیق شدن در آن‌ها بتوان تا حدی از ابهام معنایی و تاریخی آن‌ها کاست.

بررسی زبان‌شناختی واژه "لَنگ"

در بررسی‌های زبان‌شناختی، وقتی دو واژه از هر نظر، به جز یک صدا، به هم شبیه ولی دارای معنایی متفاوت باشند، "جفت کمینه" نامیده می‌شوند، مثل "سَر" و "سِر" یا "پَر" و "پُر" در فارسی. جفت‌های کمینه ابزار لازم در دست یک زبان‌شناس برای استخراج تمامی آواهای (واج‌های) یک زبان است. یعنی برای تشخیص اینکه یک آوا در زبانی خاص، جزو آواها یا به اصطلاح مرسوم، واج‌های اصلی آن زبان به شمار روند، باید بتوان دو کلمه با معنای متفاوت پیدا کرد که علت تفاوت‌شان فقط همان آوای موردنظر باشد. نکته مهم و مربوط به بحث ما در اینجا این است که دو واژه‌ای را که جفت کمینه هستند هرگز نمی‌توان به جای هم به کار برد چرا که معانی کاملاً مشخص و جدا از هم دارند.

اغلب بختیاری‌ها شهرنشینان یا روستانشینان سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری را تشکیل می‌دهند.

معنای لغوی و اصطلاحی واژه‌های لَنگ و لِنگ

هم در فارسی و هم در بختیاری، "لَنگ" و "لِنگ" جفت کمینه هستند. "لَنگ" هم معنی است با "شَل، کسی که نقصی در پا و در راه رفتن مشکل دارد" و "لِنگ" که یعنی "پا، قسمت فوقانی پا، مجموعه ران و ساق". البته معانی اصطلاحی و ترکیبی دیگری هم در هر دو زبان برای این دو واژه وجود دارد که از آن‌ها صرف‌نظر می‌شود. بنابراین نمی‌توان از طرفداران هر دو نظریه بالا پذیرفت که به راحتی می‌توان "لِنگ" را به "لَنگ" تبدیل کرد. باید پرسید اصلاً چرا باید به جای " لِنگ " گفت " لَنگ "؟! سردار اسعد (1384) و به پیروی از او دیگران، می‌گویند که دلیل این تغییر این بوده که "لِنگ" واژه خوش آوا یا پسندیده‌ای نبوده و بنابراین قدما آنرا تبدبل به "لَنگ" کرده‌اند! نا گفته پیداست که این تنها یک گمان است که هیچ مبنای علمی‌ای ندارد. چه مبنایی برای خوش‌آوایی یا پسندیده بودن یا نبودن یک واژه در دست است؟ آیا مقصود "تابو" بودن واژه "لِنگ" است؟ در این صورت باید گفت که حداقل شناخت از یک جامعه عشایری و ایلی این نکته را به وضوح روشن می‌سازد که لفظ حرام یا همان تابو، در نزد عشایر تقریباً بی‌معناست و اصلاً با یک نگاه شهری و یا روشنفکرانه نباید به ارزش‌گذاری واژه‌ها و مفاهیم ایلی یا حتی روستایی پرداخت. ماهیت خشن (به معنای عریان و بدون لفافه‌های اتیکت و آداب‌دانی شهری) زندگی ایلیاتی و تعامل بی‌واسطه با طبیعت باعث می‌شود که آن‌ها چنان در آغوش طبیعت و تمامی اجزای آن حل شوند که استفاده از تمامی آنچه که در طبیعت وجود دارد و حتی به کار بردن کلماتی که برای نامیدن اجزای طبیعت به کار می‌روند، به بخشی روان و جاری از نحوه تفکر و زیست آن‌ها بدل شود. به عبارت دیگر، سانتی مانتالیزم جایی در زندگی آن‌ها ندارد و ماهیت زندگی‌شان ایجاب می‌کند که مقصود و نظر خود را به صراحت و به روشن‌ترین شیوه بیان کنند. برای مثال در واژگان بختیاری اسامی بسیاری از گیاهان یا ابزار زندگی به دلیل شباهت‌شان به عضوی تابو در بدن انسان یا حیوان، به راحتی به همان نام خوانده می‌شوند و به کار بردن این اسامی امروزه ممکن است تنها در بین اعضای درس‌خوانده و شهر دیده جامعه حس شرمندگی به وجود بیاورد. کوتاه اینکه این توجیهات خوش آوایی یا به اصطلاح "حسن تعبیر" با ضروریات و واقعیات جامعه موردنظر ما قابل انطباق نیست.

نکته قابل ذکر دیگر، که برگرفته از تجربه مستقیم زندگی نگارنده با عشایر بختیاری در طول بیش از ده سال است، اینکه در زندگی روزمره دو واژه "لِنگ" و "لَنگ" هرگز حتی سهواً به جای هم به کار نمی‌روند و این شاهدی است که هرگونه تصور تبدیل سهوی این دو واژه به هم را باطل می‌کند. "لِنگ" روزانه بارها برای اشاره به امور دام و یا محاورات روزانه درباره  آدم‌ها به کار می‌رود ولی "لَنگ" به جز در "چار لنگ/ چالنگ" و "هف لنگ" تنها در ترکیباتی مثل "لَنگ کردن" به معنی "درنگ کردن" و نیز صفت "لَنگ" شنیده می‌شود.

معنای پیشنهادی در این مقاله برای "لَنگ"

در جستجوهای خود برای یافتن معنایی ریشه‌شناختی برای این واژه، به این نتیجه رسیدم که "لَنگ" در چهار لنگ و هفت لنگ، باید همان معنی را داشته باشد که این واژه در ترکیب نام برخی از شهرها و روستاهای ایران دارد از جمله: لَنگرود (در ساحل خزر)، لَنگ آب (روستایی در حوالی بجنورد)، لَنگ‌آباد (روستایی در بخش شوراب قم)، بندر لنگه (در ساحل خلیج فارس) و شهر لنجان (تلفظ عربی لنگان در نزدیکی اصفهان و در جوار سرزمین بختیاری). این واژه حتی در افغانستان هم در نام کوه سالنگ واقع در شمال آن کشور آمده که با در نظر گرفتن قلمرو ایران بزرگ در دوره‌های باستانی‌تر می‌توان احتمال وجود نام‌های دیگر با همین ترکیب را برای کوه‌ها، دره‌ها و یا حتی روستاها و شهرهای پراکنده در گستره این قلمروی عظیم در نظر گرفت. تکرار یک واژه با معنای مشخص برای نامیدن شهرها و سایر مکان‌ها، امری بدیهی و بسیار معمول است. برای نمونه در زیر فهرستی آمده از نام شهرهای ایرانی که چنین ویژگی در آن‌ها دیده می‌شود:

- " گرد/ جرد" به معنی "شهر" در سوسنگرد، چلگرد، دستجرد و بروجرد

-"کنگ" به معنی "قلعه" در کنگان، کنگدز، کنگاور

-"خور/خُر" به معنی "خورشید" در خراسان، خوراسگان، خورموج، خروه، خوربه، خورزوق

- " ارد" به معنی "راستی و درستی" در اردبیل، اردکان، اردستان

- " رام" به تعبیری "صورت مخفف اهورامزدا" در رامهرمز، رامسر، رامین

این فهرست می تواند هم‌چنان ادامه یابد با شهرهایی که واژه‌های مشترک "شهر"، "ده"، " دشت"، "رود"، "سر"، " شاه" و "آباد" و غیره را در ترکیب نام خود دارند. بنابراین، تکرار یک واژه در سیستم نامگذاری ایرانی بسیار معمول است و مهم‌تر اینکه این واژه یقیناً معنایی مشخص دارد.

اما سوال نخستین ما هم‌چنان برقرار است: "لَنگ" در اسامی این شهرها و در نام‌گذاری دو بخش ایل بختیاری به چه معناست؟

در بررسی واژه‌های بختیاری به واژه " اًولَنگ" برخوردم که در گویش هفت لنگ بختیاری معنی "‌چراگاه" می‌دهد. (مددی 1375) ظاهراً مشهدی‌ها هم برای چراگاه همین واژه را با تلفظ "اولَنگ" به کار می‌برند. در هر دوی این واژه‌ها، بخش اول به وضوح یعنی "آب"، پس آیا بخش دوم یا همان "لَنگ" می‌تواند به معنی " قطعه‌ای زمین" یا "نوعی/ مساحتی از زمین" و یا " زمین کنار آب" باشد؟

در گویش چهار لنگ بختیاری واژه " لَنگی" وجود دارد به معنی " مقدار زمینی که گاو در یک مرحله شخم می‌زند" (سرلک 1383). آیا " لَنگ" ارتباطی به "شخم" و یا "خیش" دارد؟

در مقدمه کتاب حکومتگران بختیاری (امیری 1385) آمده است که در زبان بختیاری پیش از اسلام واژه "لَنک" وجود داشته که به معنای "رودخانه" و "لَنگ" صورت تغییر یافته "لَنک" است و اشاره به تعداد رودخانه‌های موجود در دو قلمرو چهارلنگ و هفت لنگ دارد.

در لغت نامه دهخدا (1383)، در معنی واژه "لَنک" آمده است: "خطی فرضی برای تفکیک و اندازه‌گیری منطقه‌های گوناگون نجومی".

نتیجه‌گیری

مجموعه این اطلاعات این نظر را تقویت می‌کند که واژه "لَنگ" باید به هر حال به نوعی تقسیم‌بندی یا تفکیک قلمرو بر اساس چراگاه، یا رودها و یا زمین زراعی اشاره داشته باشد.

در ادامه، جستجو برای ریشه این واژه، نظر پروفسور الکساندر لوبوتسکی، رئیس بخش مطالعات هندواروپایی دانشگاه لایدن هلند را جویا شدم و با شنیدن مجموعه اطلاعات جمع آوری شده، ایشان هم متذکر شدند که واژه "لَنگ"، واژه سنسکریت باستان "لانگَلهَ" را تداعی می‌کند که به معنای "خیش" و مرتبط با شخم زدن است. در واژه‌نامه ریشه‌شناختی هندوایرانی باستان تالیف مانفرد مایرهوفر این اطلاعات را درباره  واژه "لانگله" می‌توان یافت:

lắṅgala- n. Pflug (RV+, Wg, AcOHung42 [1988] 327). – mi.,ni, Pā. naṅgala, pkt. laṅgala-, ṇaṅgala-, ṇaṅgara-

n-, hi. nẵgal m. (u.a.) Pflug (Tu [Add] 11006, Tu 11008). Unklar; Fremd wort? (Mayrhofer 1994).

 همانطور که ملاحظه می شود، در سیر از سنسکریت باستان به سنسکریت میانه این واژه تبدیل به "لَنگله" شده است که به راحتی می‌توان آن را هم‌ریشه با "لَنگ" دانست. البته مایرهوفر در انتهای توضیحات خود اشاره می‌کند که روشن نیست این واژه از کجا آمده و جزو واژه‌های مبهم هندواروپایی به شمار می‌رود. 

 این سنّت بختیاری که از "هیش" یا همان "خیش" و سایر اصطلاحات زراعتی برای تقسیم‌بندی زمین استفاده می‌شود، می‌تواند در جهت تقویت این نظریه به کار رود. برای مثال به واژه‌های زیر از واژه‌‎نامه زبان بختیاری (مددی 1375) توجه کنید:

پا: قسمت پایین هر چیزی؛ واحد سنجش زمین برابر با 5/12 مَن (هر من هفت کیلو)

پا کُه: پای کوه. توضیح: بختیاری‌ها زمین را بر اساس مقدار گندم و جوی که در آن کاشته می‌شود محاسبه می‌کنند. یک "من"  زمین یعنی زمینی که گنجایش 7 کیلو را داشته باشد. هر 5/12 من یک "پا" و 4 پا یک "گا" و هر دو گا یک "خیش" است که بنابراین یک خیش برابر با صد من است. 

هیش: خیش. وسیله کشت. مقدار زمینی که گنجایش هفت صد کیلو(100 من 7 کیلویی) بذر را داشته باشد.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که واژه "لَنگ" از ابتدا برای تفکیک قلمرو یا زمین‌های زراعی و یا در مورد بختیاری‌ها با تاریخچه قدیم دام‌داری، برای تفکیک چراگاه‌ها مورد استفاده بوده و همانطور که نشان داده شد واژه‌ای بسیار کهن هرچند با اصلی نامعلوم است. امروزه هم مساحت زمین‌های تحت تصرف چهار لنگ‌ها و هفت لنگ‌ها همین تناسب را حفظ کرده‌اند.

همانطور که پیشتر اشاره شد، هدف این مقاله تعیین یک جواب قطعی برای این مسئله نیست و این موضوع کماکان جای بررسی و پژوهش بیشتر دارد. قصد نگارنده بیشتر معرفی موضوعات و دعوت همگانی برای بازنگری مباحثی است که دهه‌های متوالی بدون تامل تکرار شده‌اند. امید است که این مقاله باب سوالات، استدلال‌ها و مباحث تازه‌ای را درباره‌ این موضوع بگشاید.


منابع

امیری، مهراب.1385. حکومتگران بختیاری. تهران: انتشارات پازی تیگر و آنزان.
کریمی، اصغر. 1352. " دامداری در ایل بختیاری". هنر و مردم. ش 129و130، صص55-42.
سرداراسعد، علیقلی خان.1383. تاریخ بختیاری. تهران: انتشارات اساطیر.
سرلک، رضا. 1383. گویش بختیاری چهارلنگ. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
صفی نژاد، جواد. 1368. عشایر مرکزی ایران. تهران: امیر کبیر.
--------.1381.الف. لُرهای ایران. تهران: نشر آتیه.
-------.1381.ب." شیوه های اخذ مالیات در مناطقی از عشایر لرنشین ایران". مجله انسان شناسی. س1، ش1، صص31-17.
لایارد، سراوستین هنری. 1897. سفرنامه لایارد(ماجراهای اولیه در پارس، شوش و بابل). ترجمه مهراب . تهران: انتشارات آنزان.
مددی، ظهراب. 1375. واژه نامه ی زبان بختیاری. اهواز: انتشارات آیات.
مستوفی قزوینی، حمدالله. 1364. تاریخ گزیده. به اهتمام عبدالحسین نراقی. چ3. تهران: امیرکبیر.

Digard, J. P.1988. “ Bakhtiari Tribe, Ethnography”, in Encyclopedia Iranica, vol.3, pp.553-559.
Floor, Willem M.2000. The economy of Safavid Persia. Wiesbaden: Reichert
Lorimer, D.L.R. 1922.The Phonology of Bakhtiari, Badakhshani, and Madaglashti   
Dialects of Modern Persian. London: Prize Publication Fund, R.A.S.
Mayrhofer, Manfred.1994. Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen,vol 2.
Savory, Roger Mervyn. 1980. Iran under the Safavids. Cambridge [etc.]: Cambridge University Press
Windfuhr, G. L.1988. “ Bakhtiari Dialect”, in Encyclopedia Iranica, vol.3, pp.559-561.

سیما ذوالفقاری(منتشر شده در وبسایت "anthropology.ir")

 



1393/01/18 | کد مطلب: 1675
برچسب‌ها: دیدنی و خواندنی
علی شجاعی


  • به اشتراک بگذارید:



بحث و تبادل نظر
نظر دهید تعداد کاراکتر مانده: 300
انصراف
  • متن
  • نام
  • ایمیل
بهرام
1403/09/03 01:23
یکی از بهترین و کاملترین بحث های لغوی که تا به حال خوانده ام. من یک بختیاریِ طباطبایی هستم و از این رو لذت خواندن این مقاله برایم دو چندان بود. آرزوی پیروزی و شادمانی برایتان دارم.
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1403/09/03 19:26
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

محمد
1403/08/09 15:42
با تشکر فراوان از نویسنده عزیز و گرانقدر باعث دلگرمی و مسرته که چند خط به ندانسته هامون اضافه شد.زنده باد ایران و ایرانی و قوم پاک و بی آلایش بختیاری
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1403/08/10 10:39
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

محمد
1403/08/09 15:29
با تشکر فراوان از نویسنده عزیز و گرانقدر باعث دلگرمی و مسرته که چند خط به ندانسته هامون اضافه شد.زنده باد ایران و ایرانی و قوم پاک و بی آلایش بختیاری
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1403/08/10 10:37
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

بختیاری
1403/04/19 15:07
بسیار عالی و علمی
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1403/04/30 13:28
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتینُ مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

مرعشی
1403/01/10 23:01
بسیار عالی ، کامل و جامع بود .
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1403/01/18 10:51
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

مریم بهادری
1402/11/26 18:19
باعرض درود وخسته نباشیدبه محقق این مقاله. بسیار عالی بود.ازخواندن مطالب فوق بسیار شاداب شدم،قلم قوی بیانی شیوا و محتوایی علمی.خداقوت منتظر مقالات دیگری ازشما محقق بزرگوار هستم.
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1402/11/28 11:45
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

محمد خالدی(هفت لنگ)
1402/11/14 20:00
بنام یازده ستاره درخشاندرباره اینکه چرا(چهارلنگ)و(هفت لنگ)به وجود اومد میخام بهتون بگم.که در آن زمان یازده برادر سرفراز بودن که خیلی ها از اون ها میترسیدن بعد یکی اومد بینشون تفرقه انداخت وه بهشون گفت که شما باید جایی رو برای خودتون برگزیدید وهفتا از اون برادرا قبول کردن وه چارتا دیگرهمونجا موندن.
پاسخ دهید...
ناشناس
1403/01/07 16:50
درود برادر .منم بانظر شما موافقم بسیار عالی ودرست ‌
بهراد
1402/06/01 16:55
خیلی ممنونم خیلی جالب و با استناد علمی بود!
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1402/06/05 10:09
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

شهرام بابادی عکاشه
1402/05/08 16:23
با سلامبسیار جالب و بسیار درست بود چون در تحقیقات زیادی که بنده انجام دادم لَنگ بیشتر به همان نتیجه گیری آخر درباره رودخانه و چراگاه وجاهایی که رودخانه میپیچد نزدیک تر است.باتشکر
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1402/05/14 10:14
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

ناشناس
1402/02/15 13:16
سلام خسته نباشیدو ممنون که پیگیری کرده اید
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1402/02/23 16:34
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین، مطلب را مطالعه کرده و نظر خود رابا ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

ناشناس
1402/06/17 15:04
ببخشید این درست نیست منخودم بختیاری هستم و۷۸ ساله هستم واژه چهارلنگ وهفت لنگ یعنی لنگه چهارلنگه پسر از یک مادر وهفت لنگه پسر از یک مادر
ماریا
1401/12/11 01:24
خسته نباشید مقاله کامل و زیبا بود
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1401/12/21 15:05
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین و مطلب را مطالعه کردین.

با تشکر از پیام شما

علی همت الیاسی خوزستان ، اندیمشک
1401/11/27 03:33
باسلام و خدا قوت از جمع آوری این منبع بزرگ و مهم ک لازمه ی همه ی آیندگان است
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1401/12/15 15:46
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین و مطلب را مطالعه کردین.

با تشکر از پیام شما

آرش خراسانی
1401/11/12 08:01
از متن کامنتها دریافتیم که لرها و بختیاری ها چقدر ادب و متانت و تاریخ و قدمت و اصالت دارند‌!!!باتشکر از تحقیق جالب و نسبتا جامعتون
پاسخ دهید...
صفر پورعلی
1401/09/16 12:16
با درود. مقاله جالبی بودبخصوص نتیجه گیری نویسنده منطقی به نظر می رسد.
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1401/09/20 10:26
دوست عزیز
سلام

ممنون که وقت گذاشتین و مطلب را مطالعه کردین.

با تشکر از پیام شما

ناشناس
1401/09/07 02:14
با با سلام لر بزرگ اول بعد   بختیار یک سردار بوده که طایفه بختیاری به وجود امد
پاسخ دهید...
رستم
1401/08/22 23:30
عالی دمتون گرم
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1401/08/25 09:54
دوست عزیز
سلام

ممنون که مطلب را مطالعه کردین و نظر خود را با ما به اشتراک گذاشتین.

با تشکر از پیام شما

شایان مرادی
1401/04/18 19:34
عالی، لذت بردم
پاسخ دهید...
مهدی چهارلنگ بختیاری
1400/03/22 10:06
سپاس از اطلاعات شما بنده مهدی چهارلنگ بختیاری هستم که پدر جدم حسن علی بک خان چهارلنگ بختیاری خواهر زاده زمان خان بختیاری که در زمان قاجار به تهران تبعید شده اند و جدم مهر علی خان چهارلنگ بختیاری و پدر بزرگم حسن خان چهارلنگ بختیاری که تصدی ماشین دودی تهران را بر عهده داشتند که بعد از آمدن تصدیق رانن
پاسخ دهید...
ناشناس
1400/03/15 14:14
۷ و ۴ فرزندان یک نفر هستن روزی وزیری به با جوان کوچ نشینی که خیلی برش داشته آشنا میشه و دختر خود رو به او میدهد بعد سالیان او با خواهر شاه ازدواج میکند و از او چهار پسر و از دختر وزیر ۷ پسر و از آن پس به او میگن بخت یارش بوده و از انجا بختیاری به وجود میاد و از آن به بعد قوم بختیاری در راس حکومت بود
پاسخ دهید...
ناشناس
1402/06/28 19:36
درود بیکران بر شما، بی نهایت سپاسگزارم بابت مقاله ی خوب و پر محتواتون
ناشناس
1399/09/27 21:19
از نظر من همه حرفهای گه گفتین اشتباه بود این حرف بر میگردد به سالها پیش از صفوی شاید ۷۰۰سال پیش بخاطر آینه که کسی نمیدونه چی شوده تمام ما لرها جنگ جو بودیم تمام مرزها که راه نفوز دشمنان ایران بودن رو آدمهایی جنگجو گذاشتن مثل لر کرد و تورک نگاه کنین تمام خط مرزی ما رو این سه قشر نشستن یه جور نگهبان
پاسخ دهید...
رضا
1403/08/28 14:17
سلام و درود به همه لرها تورکها و کوردها . در این که این ۳ قوم آدمهای خونگرم جنگجو هستن دقیق و درست هست . من خودم تورک هستم و طبق شنیده هایی که تسل به نسل و سینه به سینه به ما رسیده تورکهای خراسان رضوی از غرب ایران به شرق ایران کوچانده شدن تا جلوی تجاوزهای بیگانگان از مرزهای شمال شرقی کشور رو بگیرند.
علی
1399/07/15 06:45
لنگ به معنای همتالنگه اش پیدا نمی شه به معنای همتایش نیستچهار لنگ به معنای چهار برادر همتا هفت لنگ به معنای هفت برادر همتا
پاسخ دهید...
ناشناس
1402/06/17 15:06
آفرین درسته دقیقا یعنی همین
شاهین ترپی زلکی
1399/06/10 05:44
ودر آخر اگر معیارمالیاتی بر اساس نطریه مساحتی شما چگونه پرداخت و تعیین می شد؟؟بدیهی است جایی که مساحت کمتر دارد یعنی در مناطق 4لنگ مالیات نیز می بایست کمتر گرفته شود اما با جداول و اسناد مالیاتی آن دوران همخوانی ندارد و برعکس بوده است !!!!!
پاسخ دهید...
شاهین ترپی زلکی
1399/06/10 05:36
اگر جوابی برای موارد متناقضی که در نظریه آخر وجه تسمیه 4و 7 شما گفتم داشتیدبه شماره بنده 09168383571به شکل واتس آپ یا پیام و...لطفا اطلاع رسانی فرمایید سپاس از شما سروران
پاسخ دهید...
تحریریه دالاهو
1399/06/10 15:19
با سلام
این مقاله، نوشته خانم «سیما ذوالفقاری» و از «وبگاه انسان شناسی و فرهنگ» بدون دخل و تصرفی بازنشر شده است.
در انتهای مقاله نیز آورده شده است که: «هدف این مقاله تعیین یک جواب قطعی برای این مسئله نیست و این موضوع کماکان جای بررسی و پژوهش بیشتر دارد.»
در صورت تمایل به مباحثه بیشتر در این خصوص،‌پیشنهاد می‌کنیم با نویسنده مقاله در ارتباط باشید.
شاهین ترپی زلکی
1399/06/10 05:30
گویی چی پی اس داشتند و محاسبه مساحت نمودند3. اگر مساحت کمتری تحت اختیار 4لنگ بود چرا مالیات 4لنگ بیشتر بود!!!. 4.تعداد 4 یا 7 رودخانه تفکیک کننده کدامند؟!!!! لذااین استنتاج بر اساس تفکیک مساحت و یا پاکه نیز ایراد دارد موفق و پیروز باشید
پاسخ دهید...
شاهین زلکی
1399/06/10 05:26
در وجه تسمیه ای آخری که استنتاج کردید چند ایراد وجود دارد1.شما استنتاج میکنید که 4 پا که یا 4 لنگ معادل فلا مقدار کشت محصول است که باز لِنگ را باید تلفظ کنید 2 طوری از دوران صفویه و مساحت های تقسیم شده سخن گفتید و تایید کردید که امروزه باز همان مساحت ها ی زمین های تحت سکونت چهارلنگ کمتره گویی جی پ
پاسخ دهید...
مجتبی لره
1399/05/29 11:20
آخه شما که از لرو بختیاری سردرنمیارید چرا شعروور می‌نویسید لرااز بختیاریا سرن چون چهارلنگ از هفت لنگ سرتره برین تحقیق کنید
پاسخ دهید...
۴و ۷ سرافراز
1400/07/03 14:00
چرا گفتی چهار و هفت یکی هستند الکی تفرقه اندازی نکنید امثال شماها باعث بدبختی ایل بختیاری شدند
ناشناس
1402/11/14 19:51
تو هم که سر در نمیاری چی میگی.بختیاری بزرگترین ایل ایرانه
حافظی
1403/02/16 14:19
لر که اره بختیاری نیست بختیاری ها لر نیستند
اسکندری
1403/07/08 11:21
دوست عزیز کی به شما گفته لرازبختیاری سرتره؟ بعدش موضوع بحث چیزدیگس بختیاری لربزرگه لرستان لرکوچکه حالا توبگو چرا جواب بده
ناشناس
1399/05/28 22:20
با سلام بنظرم که اخرین مورد منطقی ترین مورده یعنی تقسیم بندی بر اساس زمین یا رودخانه چون درغیر این صورت دو داستان بالا با اصالت بزرگ بختیاری جور در نمیاد اصالت بختیاری بسیار پر محتوا تر از این حرفاست که بخوان با لنگ مادیان تقسیم بندی بشه
پاسخ دهید...
ناشناس
1399/03/10 11:15
راستش مطالب با واقعیت ساده گویی بختیاریها مغایرت دارد از دوستی که اهل مطالعه بود شنیدم چهارلنگ ها از نظر توان مالی ضعیف تر از هفت لنگ ها بودند و مبنای این اسامی میزان مالیاتی بود که پرداخت می کردند . چهارلنگها 4 تا لنگ گاو، هفت لنگ ها 7 لنگ . که از نظر منطق و شرایط موجود به واقعیت نزدیکتره .
پاسخ دهید...
ناشناس
1399/06/10 15:15
در بخشی از همین مقاله، دلایل رد این نظریه بیان شده است.
ناشناس
1399/03/08 15:17
لنگ در لری بویراحمدی به معنای
پاسخ دهید...
مهدی
1399/02/10 05:20
سلام و سپاس بسیار عالی بود .
پاسخ دهید...
۰۰۰
1399/01/23 11:25
هر من برابر با ۶کیلو گرم ن ۷کیلوگرم
پاسخ دهید...
ناشناس
1399/06/10 15:13
سلام«من» در بخش‌های مختلف ایران وزن‌های مختلفی دارد. برای نمونه، «من تبریز» معادل «۳ کیلوگرم» و «من اندیکا» معادل «۷ کیلوگرم» است.
امیر
1398/10/03 16:17
بنظرم معقولترینش همون رودخانه هست.
پاسخ دهید...
ناشناس
1398/05/17 12:13
اسم نویسنده مقاله نوشته نشده!
پاسخ دهید...
تولید محتوای دالاهو
1398/05/19 10:16
دوست عزیز
سلام

انتهای مطلب نوشته شده.

باتشکر از پیام شما

ع،،،،ک
1398/04/13 18:44
خوب و قابل قبول ولی نیاز به داشتن نوشته یا سند معتبر در این خصوص میباشد و جا تأسف است که سرزمینی به این کهن سالی تاریخ مکتوب ندارد چون کل تاریخ به بازی حکومت ها رفت
پاسخ دهید...
کامبیز
1398/04/11 23:51
منطقی بود .شاید هم در طول کوچ چهار لنگ چهار ایستگاه لنگ میکنند و هفتلنگ هفت بار لنگ میکنند
پاسخ دهید...
ناشناس
1398/06/14 03:44
خواهش میکنم مضخرف نگو
ناشناس
1398/03/17 21:32
بسیار عالی.ممنون از استدلال زیبا و ارزشمند نویسنده.
پاسخ دهید...
ناشناس
1397/11/16 22:15
سلام وخسته نباشید بابت مطلب زیبا وخواندنی وتامل برانگیزتون.یه سوال بی جواب موند واون علت انتخاب ۴ و۷ بود
پاسخ دهید...
محمد
1400/03/16 17:30
حد اقل تاریخ تقریبی به وجود آمدن ۴لنگ و ۷لنگ رو قید میکردی داداش گلم من تا حالا از چند تا لر پرسیدم دی بلال یعنی چه همشون گفتند (دیبلال یعنی دیبلال در کل چی خوبیه) یعنی لذت بردم از توضیح دادنشون
برای اینکه مطالب بعدی وبلاگ دالاهو را از دست ندهید در خبرنامه ثبت‌نام کنید.
ثبت‌نام
با وارد کردن ایمیل خود مطالبی خواندنی و جذاب دریافت کنید.