قشم
1. مسیر درخشان آسمان
نگهبانان سنگی، چاههای آب و دالانهای طولانی. اینجا درهای است به عمق 100 متر. هر چه به سمت انتهای آن پیش بروید مسیرش باریکتر و تاریکتر میشود. دیوارهایش ارتفاع پیدا میکنند و اثر فرسایش در آن مشخصتر میشود. در این دره، طبیعت با نقش و نگارهایش شما را از دنیای بیرون جدا میکند. در اینجا، همه چیز به دست آب و باد و خاک ساخته شده: تزیینات دیوارها، شیارهای عمیق، حفرهها و طاقچههای کروی، گسلها و جویهای کف دره و دیوارههای بلندی که آسمان را قاب میگیرند. در سکوت شب چاهکوه، از میان دیوارههای بلند، مسیر باریکی از آسمان با هزاران ستاره میدرخشد. جای تعجب نیست که تنگه چاهکوه جزو عجایب هفتگانه قشم شده است.
2. ارواح سرگردان
میگویند چند میلیون سال پیش، ستارهای با کره زمین برخورد کرده است. در محل برخورد ستاره با زمین درهای به وجود آمده و هیولاهای غولپیکری از دل خاک سر برآوردهاند. این هیولاها صورت ندارند اما شکلشان هر لحظه تغییر میکند. اگر کسی در هنگام شب به این دره برود صداهای عجیب و غریبی به گوشش میرسد. این سر و صداها صدای ارواح سرگردان دره است که با تاریک شدن هوا از خواب بیدار میشوند!
داستانی که خواندید افسانه مردم قشم در مورد دره ستارههاست. این دره در واقع یک پدیده زمینشناختی است و در اثر بارش بارانهای شدید و فرسایش خاک به وجود آمده. صداهایی که در این منطقه شنیده میشود صدای وزش باد در میان تندیسهای سنگی طبیعی در سکوت دره است. آسمان این دره شبیه به آسمان کویر به نظر میرسد و هنگام شب ستارهها نزدیکتر به زمین به چشم میآیند. دره ستارههای قشم در فهرست آثار یونسکو به ثبت رسیده و جزو عجایب هفتگانه قشم است.
3. یورش دزدان دریایی
اگر دزدان دریایی به ما حمله کنند چه کار میکنیم؟ احتمالا اولین گزینه فرار است. چون اگر قرار باشد شجاعانه با شمشیرهایمان در مقابل آنها بایستیم ممکن است زخمی بشویم؛ هر چه باشد آنها دزدان دریایی کارکشتهای هستند! به علاوه، باید خرج دوا و درمان و مرخصی از محل کار و دردسرهایی از این دست را هم برای احتمال زخمی شدن در نظر بگیریم. پس همان فرار را بر قرار ترجیح دادن انتخاب مناسبتری به نظر میرسد. اما کجا مخفی شویم تا آبها از آسیاب بیفتد؟ زیر میز؟ داخل کمد؟ شاید هم در انباری. بله، همانطور که میبینید در شهرهای امروزی مخفیگاه مناسبی تعبیه نشده تا این جور مواقع به آنجا پناه ببریم. اما ظاهرا در گذشته از غارها برای این منظور استفاده میشده است. پس اگر در قشم بودید و دزدان دریایی حمله کردند، بدانید که بخت یارتان بوده! چون میگویند غار خربس، در قشم، مکانی بوده برای پناه کودکان و زنان و کهنسالان در هنگام یورش دزدان دریایی. و البته این فقط یکی از باورها در مورد این غار است.
4. ردپای دریانورد پرتغالی
آلفونسو آلبوکرک، دریانورد جنگجو، حدود سال 1500 میلادی به دهانه خلیج فارس رسید. این نابغه نظامی، که دنبال راهی بود برای تسلط بر مسیر بازرگانی میان اروپا و هند، جزایر این آبراه دریایی مهم را تصرف کرد. پس از اشغال منطقه، سربازان او قلعه و دژهای مستحکمی ساختند، توپها و منجنیقهایشان را در برجهای قلعهها مستقر کردند و مهمات و سلاحهایشان را در گوشه و کنار دژها انبار کردند. اما تمام این تجهیزات فقط حدود 100 سال از آنها محافظت کرد. سرانجام، یکی از سرداران صفوی این آبراهه خلیج فارس و جزایرش را از چنگ آنها درآورد. جزیره قشم یکی از جاهایی است که میتوانید ردپای دریانورد پرتغالی را در آن ببینید. دیوارهای قلعه پرتغالیها هنوز در این جزیره پابرجاست.
5. نجات رابینسون کروزوئه
حتما شما هم داستان معروف رابینسون کروزوئه را شنیدهاید. مردی که زندگی مرفه خود را رها کرد و راهی سفرهای دریایی شد. کشتی رابینسون در میانه راه غرق شد و قهرمان داستان خود را در یک جزیره دورافتاده دید. او سالها در این جزیره ماند تا اینکه بالاخره نجات پیدا کرد. اگر شما هم مثل رابینسون کروزوئه وارد جزیرهای بشوید که برای مدتی نتوانید از آن بیرون بیایید چه کار میکنید؟ در جزایر ناز میتوانید این ماجرا را تجربه کنید اما با خیال راحت. زیرا آب دریا هنگام جرز دوباره پایین میرود و میتوانید به راحتی جزیره را ترک کنید. این جزایر در حدود 20 کیلومتری جزیره قشم قرار دارند و در هنگام بالا آمدن دریا راه آنها برای مدت کوتاهی در زیر آب پنهان میشود. اما خیلی زود، سطح آب دوباره پایین میرود و حتی میتوانید با پای پیاده از راه دریا از این جزایر بیرون بروید. جزایر ناز جزو عجایب هفتگانه قشم هستند.
6.کارخانه تولید آب شیرین
شاید تعجب کنید اما درست در وسط آبهای خلیج فارس یک کارخانه قرار دارد! بخشی از این کارخانه در حوزه جزیره قشم واقع شده و محدودهای حدود 150 کیلومتر را در بر گرفته است. کار این کارخانه تبدیل آب شور دریا به آب شیرین است. در هنگام بالا آمدن آب دریا بخش زیادی از کارخانه زیر آب فرو میرود. برای دیدن این کارخانه باید سوار قایق بشوید و به میان آبهای خلیج فارس بروید. وقتی وارد این کارخانه بشوید، اولین چیزی که توجهتان را جلب میکند درختهایی با برگهای بیضیشکل است که ریشههایشان در آب قرار گرفته. اگر خوششانس باشید، شاید بتوانید گونههای نادری از پرندگان را هم اینجا ببینید. این کارخانه زیستگاه مناسبی برای پرندگان مهاجر و ماهیها و گلخورکهاست. میگویند قدمت این کارخانه به میلیونها سال پیش میرسد. احتمالا شما هم نام این کارخانه را قبلا شنیدهاید: جنگل حرا! جنگلی از درختهایی بسیار مقاوم که برای ادامه زندگی آب شور دریا را تصفیه میکنند، موا مغذی آن را میگیرند و بقیه مواد مانند نمک را دفع میکنند. جنگل حرا، این کارخانه طبیعی آب شیرین، جزو عجایب هفتگانه قشم است.
7. خرید افسانهای از قشم
سیندرلا به مهمانی پادشاه دعوت شده بود. اما نامادری به شرط تمام شدن کارهای خانه به او اجازه رفتن به مهمانی را میداد. پس با ناامیدی دست به کار شد. هر چند اگر کارها را هم تمام میکرد سر و وضعش مناسب شرکت در چنین مهمانی مهمی نبود. موشها، که دوستهای او بودند، دلشان به حال سیندرلا میسوخت. به همین خاطر به سراغ فرشته مهربان رفتند. فرشته به آنها گفت، «ببینید بچهها، منم خیلی دلم میخواد به سیندرلا کمک کنم اما من دیگه پیر شدم، عصای جادوییم هم دیگه خوب کار نمیکنه. اما جایی را میشناسم که میتونید سیندرلا را به اونجا ببرید تا هر چیزی که برای مهمانی پادشاه نیاز داره تهیه کنه.» بعد نشانی را روی یک تکه کاغذ نوشت و همراه بلیت رفت و برگشت قشم داد دست موشها. سیندرلا که کارهایش را تمام کرده بود با خوشحالی راهی قشم شد و طبق نشانی فرشته مهربان یکراست به بندر درگهان رفت. او که از دیدن آن همه اجناس متنوع و لباسهای شیک با قیمتهای فوقالعاده مناسب حسابی هیجانزده شده بود به سرعت با موشها تماس گرفت و به آنها اطلاع داد که دیگر تصمیم ندارد به مهمانی پادشاه برود چون با این همه مرکز خرید و بازارهای مختلف بعید است به این زودیها کارش تمام بشود. وانگهی به نظرش قشم جزیره بسیار زیبایی میآمد که نباید فرصت گشت و گذار در آن را از دست میداد. پسر پادشاه وقتی از ماجرا خبردار شد با اولین پرواز خودش را به قشم رساند تا سیندرلا را پیدا کند چون هر چه باشد آخر داستان باید همدیگر را پیدا میکردند و به خوبی و خوشی در کنار هم به زندگی خود ادامه میدادند. البته بین خودمان بماند، پسر پادشاه به این هم فکر کرده بود که در بازار درگهان به جز پوشاک و محصولات و برندهای مختلف میتواند لوازم خانگی را هم با قیمت بسیار مناسبی تهیه کند و خرج و مخارج عروسیشان کمتر میشود و میتواند به بقیه مراکز خرید قشم هم سری بزند.
8. روییدنی شگفتانگیز
چشمهایش را که باز کرد در میان برگهای یک درخت بلندقامت بود. درخت به نظرش بزرگ و کهنسال میرسید. اما از آن بالا خوب نمیدید. اطرافش پر بود از شاخ و برگ. فقط یادش میآمد که روی درخت سقوط کرده. احساس خستگی میکرد. خوابش گرفت. چشمانش را بست. مدتی که گذشت ناگهان به سرگیجه افتاد. انگار چیزی داشت او را به سمت پایین میکشید. دستهایش را محکم به شاخههای درخت گرفت. احساس کرد پاهایش در حال کش آمدن است. نمیدانست چه اتفاقی دارد برایش میافتد. به پایین نگاه کرد. دستانش را چنان محکم دور درخت چسبانده بود که درخت فرصت نفس کشیدن نداشت. پاهایش کمکم به زمین نزدیک میشد و دستهایش بلند و بلندتر. وقتی پاهایش به زمین رسید احساس آرامش کرد. نگاهی به خودش انداخت. او دیگر یک دانه کوچک نبود، حالا به یک درخت واقعی تبدیل شده بود. درختی با ریشههای بلند و شاخههای آویزان به سمت زمین. برگهایش سبز بود و میوههایش نارنجیرنگ. دانه کوچک تبدیل شده بود به یک درخت انجیر معابد. شاید ماجرای به وجود آمدن درخت انجیر معابد کهن قشم هم چیزی شبیه به این داستان باشد.
9. نجاتدهندههای خلیج فارس
در داستانهای قدیمی از آوازهخوانی نام برده میشود به اسم آریون. شهرت آریون در سراسر مدیترانه پیچیده بود. روزی او را به خدمت پادشاه پریاندر بردند تا هنرش را به نمایش بگذارد. پادشاه که سخت از شنیدن آواز آریون به وجد آمده بود، سکهها و هدایای فراوانی به او بخشید. در راه بازگشت، طمع سکههای پادشاه گریبان ملوانان کشتی را گرفت. آنها آریون را اسیر کردند تا ثروتش را از چنگش بیرون بیاورند. آریون حاضر شد تمام سکهها را به آنها ببخشد و آنها در عوض اجازه بدهند او آخرین آوازش را بخواند. ملوانها موافقت کردند و بعد از تمام شدن آوازخوانی سکهها را از آریون گرفتند و او را به دریا انداختند. اما دلفینها که آواز زیبای آریون را شنیده بودند به کمک او آمدند و نجاتش دادند. میگویند صورت فلکی دلفین در آسمان نشان همین دلفینهای نجاتدهنده است. اما به جز آسمان، در خلیج فارس هم میتوانید دلفینها را ببینید. این دلفینها، که دوست دارند دور و بر کشتیها و قایقها بازیگوشی کنند، به دلفینهای بینیبطری معروفند. دلفینهای بینیبطری و لاکپشتهای پوزه عقابی جزو عجایب هفتگانه قشم هستند.
10.نمک خوراکی
یکی از آن روزهایی را تصور کنید که خسته و گرسنه از سر کار به خانه میآیید. در کنار خانواده دور میز غذا مینشینید و آماده میشوید تا غذایتان را شروع کنید. خیلی گرسنهتان است و میخواهید حسابی از خجالت شکمتان دربیایید. اما اولین قاشق غذا را که به دهان میبرید تمام امیدهایتان به یأس بدل میشود. دنیا دور سرتان میچرخد و دست به دامن تمام اعضای خانواده میشوید بلکه یک نفر نمکدان را به دستتان برساند. آخر مگر میشود غذای بدون نمک خورد؟! اما این تازه اول ماجراست: نمکدان هم خالی است! بهتر است تا غذا از دهان نیفتاده نمکدان را پر کنید. درست در همین لحظه است که آرزو میکنید ای کاش در قشم بودید، جزیرهای که بزرگترین غار نمکی جهان در آن قرار گرفته. آخر میگویند نمک موجود در کوه نمکدان قشم از بهترین نوع نمک خوراکی است. اگر آنجا بودید مجبور نمیشدید غذای بدون نمک بخورید، اصلا شاید برای همین باشد که کوه نمکدان و غار نمکی جزو عجایب هفتگانه قشم است! میگویند این غار طولانیترین غار نمکی جهان است.
بزرگترین جزیره غیر مستقل دنیا، یعنی قشم، آنقدر جادویی است که هم در موردش کتاب نوشته شده و هم فیلم ساخته شده. پس یادتان باشد در سفر به قشم حتما از این جاذبهها دیدن کنید. چطور است سفرتان را با دیدن فیلمی از جزیره زیبای قشم شروع کنید؟
نسخه انگلیسی تور قشم: Qeshm Tour